معنی جذب کننده آب

حل جدول

جذب کننده آب

ناشف


جذب کننده

جاذب


جذب کننده اب

ناشف


جذب

به سوی خود کشیدن، ربایش

ربایش

به سوی خود کشیدن

فرهنگ معین

جذب

(جَ) [ع.] (مص م.) به سوی خود کشیدن، ربودن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

جذب

انجذاب، جاذبه، ربایش، کشش

فارسی به عربی

جذب

امتصاص، جاذبیه، قابلیه المص

فرهنگ عمید

جذب

[مقابلِ دفع] به‌سوی خود کشیدن، کشش،
گیرایی، جاذبه،
[مجاز] استخدام،
(زیست‌شناسی) دریافت مواد غذایی و مایعات به بدن موجود زنده،
(فیزیک) ربایش،
(تصوف) جذبه،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جذب

کشش، گیرش، ربایش

فرهنگ فارسی هوشیار

جذب

کشیدن بسوی خود


جذب کردن

(مصدر) ربودن بسوی خود کشیدن جلب کردن طوری تکلم میکند که همه شنودگان را جذب میکند. ))

فرهنگ فارسی آزاد

جذب

جَذْب، (جَذَبَ و اِجْتَذَبَ) بسوی خود کشیدن- از شیر گرفتن- گذشتن زمان- نوشیدن،

فارسی به آلمانی

جذب

Absorption (f) [noun], Die attraktion -en [noun]

معادل ابجد

جذب کننده آب

837

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری