معنی جان وین

حل جدول

جان وین

بازیگر فیلم دلیجان

بازیگر وسترن هالیوود

هنرپیشه معروف سینمای وسترن

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد در سال 1969 میلادی


وین

پایتخت کشور اتریش


فیلمی از جان وین

هاتاری


فیلمی با بازی جان وین

داکوتا

لغت نامه دهخدا

وین

وین. (اِ) به معنی رنگ و لون باشد عموماً. (برهان) (جهانگیری). || انگور سیاه خصوصاً. (برهان).

وین. (حرف ربط + صفت / ضمیر) مخفف و این:
چون این گره گشایم وین راز چون نمایم
دردی و سخت دردی کاری و صعب کاری.
حافظ.

وین. (نف مرخم) مبدل بین، به معنی بیننده. رجوع به بین (نف مرخم) شود.

وین. [ی ِ] (اِخ) پایتخت کشور اتریش است که بر کنار دانوب واقع است و 2000000 تن سکنه دارد. این شهر یکی از مراکز هنر و دانش و تجارت و صنعت کشور است. دانشگاهها و کتابخانه ها و ساختمانهای عظیم و زیبای این شهر مشهور است. کلیسای بزرگ سن اتین دراین شهر است. در این شهر قراردادها و عهدنامه های فراوان به امضاء رسیده، از آن جمله است در سال 1738 م.قرارداد پایان جنگ جانشینی لهستان، عهدنامه ٔ واگرام (پیروزی ناپلئون اول بر شارل) در سال 1809، مخصوصاًکنگره ٔ 1814-1815 برای تجدید سازمان اروپا پس از شکست ناپلئون اول در این شهر تشکیل یافت و ارتش سرخ در13 آوریل 1945 پس از شکست آلمان وارد این شهر شد.


لله وین

لله وین. [ل َ ل َ] (ص مرکب) (در تداول مردم قزوین) اندک نگرش. کم بین. اندک بین. سخت نظرتنگ. کوته بین. خردک نگرش. کوتاه نظر. خرده نگرش. مقابل بلندنظر. دنی. خسیس. لئیم.


ده وین

ده وین. [دِه ْ] (اِخ) دهی است از دهستان بهنام وسطبخش ورامین شهرستان تهران. واقع در یک هزارگزی ورامین با 174 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).

فرهنگ فارسی هوشیار

وین

آک (عیب) پارسی تاری گشته وین اگر زندگانی بود دیر یاز برین وین خرم بمانم دراز (فردوسی واژه نامک وین تاک تاکستان نوشین) در تازی: انگور سیاه بنگرید به واژه های همانند در فرانسوی و انگلیسی انگلیسی رگه و این: چون این گره گشایمک وین راز چون نمایم ک دردی و سخت دردی کاری و صعب کاری خ (حافظ)

فرهنگ معین

وین

انگور سیاه، عیب، در فارسی به معنای: رنگ، لون. [خوانش: (وَ) [ع.] (اِ.)]

معادل ابجد

جان وین

120

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری