معنی جاروکش

مترادف و متضاد زبان فارسی

جاروکش

رفتگر، سپور، نظافتچی


پیک‌بهداشت

جاروکش، رفتگر، سپور


رفتگر

پیک‌بهداشت، جاروکش، سپور


سپور

پیک بهداشتی، جاروکش، رفتگر

فرهنگ فارسی هوشیار

جاروکش

جاروب کش.

فرهنگ عمید

جاروکش

جاروکننده،
مٲمور شهردای که کارش جاروکردن کوچه‌ها و خیابان‌ها است، سپور،


خاشه روب

کسی که خاروخاشاک را از زمین جارو می‌کرده، جاروکش،

انگلیسی به فارسی

swabber

جاروکش


sweeper

جاروکش

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

سپور

سپور. [س ُ] (از ترکی، اِ) کلمه ٔ مأخوذ از سُپُرماق ترکی است. روفته گر. جاروکش. کسی که کوچه ها و خیابانها را جاروب کند و آب پاشد. شوله روب. خاشه روب.


خاشه روب

خاشه روب. [ش َ / ش ِ] (نف مرکب) کسی که خیابانها و محله ها را پاک می کند. سُپور. مأمور نظافت اماکن عمومی. جاروکش:
تو در پای پیلان بدی خاشه روب
گواره کشی پیشه با رنج و کوب.
اسدی (گرشاسب نامه).

معادل ابجد

جاروکش

530

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری