معنی جادوگر

فارسی به ترکی

جادوگر‬

1) cadı 2) büyücü

گویش مازندرانی

جادوگر

جادوگر

فرهنگ عمید

جادوگر

کسی که سِحر و جادو کند، افسونگر، ساحر، جادوپیشه، جادوکار،

حل جدول

جادوگر

ساحر

ساحره، افسونگر

فارسی به عربی

جادوگر

ساحر، فرس، هیکس

فارسی به ایتالیایی

جادوگر

strega

mago

فارسی به آلمانی

جادوگر

Magier, Zauberer [noun]

واژه پیشنهادی

جادوگر

فسونگر

دستانگر


جادوگر تاریخی

مدیسا

فرهنگ معین

جادوگر

(گَ) (ص فا.) ساحر، افسونگر.

مترادف و متضاد زبان فارسی

جادوگر

افسونگر، جادوکار، ساحر، سحار، کاهن، معزم، نیرنگ‌باز، فریبنده

فارسی به انگلیسی

جادوگر

Druid, Magician, Necromancer, Sorcerer, Spellbinder, Warlock, Wizard

فرهنگ فارسی هوشیار

جادوگر

افسونگر، ساحر

معادل ابجد

جادوگر

234

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری