معنی تیپا

لغت نامه دهخدا

تیپا

تیپا. (اِ) ضرب و زخم با نوک پای. اردنگ. زه کونی. زفکنه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ضربه ای که با نوک پنجه زنند. تک پا. (فرهنگ فارسی معین).


تیپا خوردن

تیپا خوردن. [خوَرْ / خُرْ دَ] (مص مرکب) در تداول، رانده شدن. رجوع به تیپا و تیپا زدن شود.


تیپا زدن

تیپا زدن. [زَ دَ] (مص مرکب) با نوک پا ضربه زدن. تک پا زدن. (فرهنگ فارسی معین). زفکنه زدن. اردنگ زدن. زه کونی زدن. شلخته زدن. سرچنگ زدن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). راندن.

فرهنگ معین

تیپا

(اِ.) ضربه ای که با نوک پنجه پا زده می شود.

فرهنگ عمید

تیپا

ضربه‌ای که با سرپنجۀ پا به چیزی بزنند، تُک پا، اردنگی،

حل جدول

تیپا

لگدی است که با تک پا دهند.

لگدی است که با تک پا دهند


تیپا و پشت پا

اردنگ، اردنگی، ضربه پا، لچ، لگد


لگدی است که با تک پا دهند

تیپا

مترادف و متضاد زبان فارسی

تیپا

i‌t [اسم اردنگ، اردنگی، پاسار، پشت‌پا، تک‌پا، ضربه‌پا، لچ، لگد

فرهنگ فارسی هوشیار

تیپا

ضرب و زخم با نوک پای، اردنگ، ضربه ای که با نوک پنجه زنند

فرهنگ عوامانه

تیپا (ته پا یا تک پا)

لگدی است که با تک پا دهند.

معادل ابجد

تیپا

413

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری