معادل ابجد
تیه در معادل ابجد
تیه
- 415
حل جدول
تیه در حل جدول
- گمراهی، صحرا و بیابان
- گمراهی
- گمراهی، صحرا و بیابان، جمع امت
مترادف و متضاد زبان فارسی
تیه در مترادف و متضاد زبان فارسی
-
بادیه، بر، بیابان، صحرا،
(متضاد) آبادی، سرگردانی، ضلالت، گمراهی، تکبر، خودبینی، خودپسندی،
(متضاد) تواضع، افتادگی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
تیه در فرهنگ معین
- (اِمص. ) گمراهی، سرگردانی، خودپسندی، (اِ. ) بیابان بی آب و علف که در آن سرگردان شوند. [خوانش: [ع. ]]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
تیه در لغت نامه دهخدا
- تیه. (ع مص) تاه َ تیهاً؛ لاف زدن و تکبر نمودن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از ناظم الاطباء). تکبر کردن. (آنندراج). توضیح بیشتر ...
- تیه. [ت َی ْه ْ / تیه ْ] (ع مص) گمراه گردیدن ورفتن به هر جای سرگردان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد). حیران شدن. (تاج المصادر بیهقی) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی). توضیح بیشتر ...
- تیه. [ت َی ْه ْ] (ع مص) گم کردن انسان راه را در بیابان. (ناظم الاطباء). || بلند و مرتفع گردیدن قصر. || لاف زدن و تکبر نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || قصدکردن کاری که مصاف با صواب نگردد. (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
-
تیه. [ت َی ْه ْ / تیه ْ] (ع ص، اِ) زمینی که در آن مردم گم شوند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیابانی که رونده در آن هلاک شود. (آنندراج). بیابان. ج، اتیاه. (ناظم الاطباء):
از عشق ساز بدرقه پس هم به نور عشق
از تیه لا به منزل الااﷲ اندرآ.
خاقانی.
بر قصر عقل نام تو خیرالطیور گشت
درتیه جهل خصم تو شرالدواب شد.
خاقانی.
خالق دریا و کوه و دشت و تیه
ملکت او بی حد و او بی شبیه.
مولوی.
عکس می گوئی و مقلوب ای سفیه
ای رها کرده ره و بگرفته تیه. توضیح بیشتر ...
- تیه. [ت َی ْه ْ / تیه ْ] (اِخ) بیابانی که موسی (ع) با دوازده سبط بنی اسرائیل که هر سبط پنجاه هزار نفر بودند، در آن بیابان مدت چهل سال سرگردان بود. (غیاث اللغات) (آنندراج). بادیهالتیه. در شبه جزیره ٔ سینا. یا جبل التیه. بیابانی که قوم موسی در آن گم و هلاک شدند. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). بلاد تیه، مابین بیت المقدس و قنسرین است بطول دوازده فرسنگ. (زمخشری از یادداشت ایضاً). موضعی است که در آن موسی بن عمران (ع) و قوم او گم شدند و آن زمینی است میان ایله و مصر و دریای قلزم و کوههای سراه از سرزمین شام و گفته اند که آن چهل فرسخ در چهل فرسخ است و گویند دوازده فرسخ در هشتاد فرسخ بود. توضیح بیشتر ...
- تیه. [ی ِ] (اِخ) شهری به سنگال افریقا و در حوالی سن لوئی است که 42500 تن سکنه و معادن فسفات دارد. (از لاروس). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
تیه در فرهنگ عمید
- بیابان شنزار و بیآبوعلف،
فرهنگ فارسی هوشیار
تیه در فرهنگ فارسی هوشیار
- سرگردانی و خود پسندی
فرهنگ فارسی آزاد
تیه در فرهنگ فارسی آزاد
- تِیْه، ضلالت، گمراهی، سرگردانی، تَکَبُّر، بیابانی که در آن سرگردان و گم شوند، (جمع: اَتْیاه، اَتاوِیَه، اَتاوِهَه)،. توضیح بیشتر ...
- تَیْه، (تاهَ، یَتِیهُ) گمراه شدن، گُم و سرگردان شدن، خیره نگریستن (خیره شدن)،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید
قافیه