معنی تیمور

تیمور
معادل ابجد

تیمور در معادل ابجد

تیمور
  • 656
حل جدول

تیمور در حل جدول

  • پادشاه گورکانی
  • جهانگشای لنگ
لغت نامه دهخدا

تیمور در لغت نامه دهخدا

  • تیمور. [ت ِ] (اِ) این لفظ ترکی است به معنی فولاد و چون در ترکی قاعده ای است که بعد از حرف مضموم «واو»، بعد مفتوح «الف »، و بعد مکسور «یا» مینویسند مگر آن «واو» و «الف »، و «یا» در خواندن نمی آید، در این لفظ نیز «یا» و «واو» بخواندن نمی آید، چرا که علامت کسره و ضمه است و اگر در نظم به سبیل اشباع خوانده شود جایز است. (غیاث اللغات) (آنندراج). مأخوذ از ترکی، آهن. (ناظم الاطباء). تیمور ترکی مغولی، تمر. دمر به معنی آهن. توضیح بیشتر ...
  • تیمور. (اِ) تیمورِه. سنگی که در شکم بعضی حیوانات تولید می گردد و آن را مانند فادزهر استعمال می کنند. (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
  • تیمور. [ت َ / ت ِ] (اِخ) امیر. نخستین پادشاه گورکانی و مؤسس سلطنت این سلسله که از 771 تا 807 هَ. ق. در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد. (ناظم الاطباء). نام پادشاه مشهور است. (غیاث اللغات) (آنندراج). سردار و پادشاه بزرگ مغول (736-807 هَ. ق. ) است. وی پسر امیر ترغای بود و در ترکستان و میان طایفه ٔ برلاس پرورش و در سواری و تیراندازی مهارت یافت. در جوانی حکومت شهر کش به او واگذار شد و پس از ازدواج با دختر خان کاشغر او را گورکان، یعنی داماد نامیدند. توضیح بیشتر ...
  • تیمور. [م ُ] (اِخ) جزیره ای از مجمعالجزایر سُند (جزایر مالزی) که در مشرق جزیره ٔ فلورِس واقع است که میان کشورهای اندونزی و پرتقال تقسیم شده است. قسمت متعلق به اندونزی با وسعت یازده هزارونهصد و سی و پنج کیلومترمربع و 400000 تن سکنه و قسمت پرتقال با وسعت نوزده هزار کیلومترمربع و 442400 تن سکنه است. (از لاروس). توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

تیمور در نام های ایرانی

  • پسرانه، نام سردار پادشاه بزرگ مغول و مؤسس سلسله تیموریان
گویش مازندرانی

تیمور در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

تیمور در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید