معنی تیمار

تیمار
معادل ابجد

تیمار در معادل ابجد

تیمار
  • 651
حل جدول

تیمار در حل جدول

  • سرپرستی از آدم ناتوان و ناخوش
مترادف و متضاد زبان فارسی

تیمار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اندوه، غم، اندوه‌گساری، غم‌خواری، حضانت، سرپرستی، پرستاری، توجه، اندیشه، فکر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

تیمار در فرهنگ معین

  • خدمت و غمخواری، فکر، اندیشه، پرستاری. [خوانش: (اِ.)]
لغت نامه دهخدا

تیمار در لغت نامه دهخدا

  • تیمار. (اِ) غم باشد و تیمار داشتن، غم خوردن بود. (فرهنگ جهانگیری). غم. (فرهنگ رشیدی) (شرفنامه ٔ منیری) (آنندراج). رنج و اندوه. (ناظم الاطباء):
    از او بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
    به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی.
    رودکی.
    نیکی او بجایگاه بد است
    شادی او بجای تیمار است.
    رودکی.
    من مانده به خانه در پیخسته و خسته
    بیمار و به تیمار و نژند و غم خورده.
    خسروانی.
    شبا پدید نیاید همی کرانه ٔ تو
    برادر غم و تیمار من مگر توئیا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تیمار در فرهنگ عمید

  • پرستاری، نوازش، و مراقبت از شخص بیمار یا آسیب‌دیده،
    غم‌خواری، دلسوزی،
    (اسم) فکر، اندیشه،
    (اسم) دردورنج،
    * تیمار خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] غم‌خواری ‌کردن، دلسوزی ‌کردن: به تنها تن خویش جستم نبرد / به پرخاش تیمار من کس نخورد (فردوسی: ۵/۳۵۲)،
    * تیمار داشتن: (مصدر متعدی) [قدیمی]
    خدمت، پرستاری، و غم‌خواری کردن،
    مواظب کسی یا چیزی بودن،
    * تیمار کردن: (مصدر متعدی)
    با شال و قشو بدن اسب را مالش دادن و تمیز کردن،
    [قدیمی] محافظت کردن،
    [قدیمی] پرستاری کردن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

تیمار در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

تیمار در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

تیمار در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید