معنی تیشه

تیشه
معادل ابجد

تیشه در معادل ابجد

تیشه
  • 715
حل جدول

تیشه در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

تیشه در مترادف و متضاد زبان فارسی

فرهنگ معین

تیشه در فرهنگ معین

  • (ش ِ) [په. ] (اِ. ) ابزاری فلزی که نوک آن پهن و تیز است و در نجاری و سنگ تراشی به کار می رود. ،~ به ریشه خود زدن کنایه از: خود را به آستانه نابودی کشاندن. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

تیشه در لغت نامه دهخدا

  • تیشه. [ش َ / ش ِ] (اِ) از ریشه ٔ تش به معنی. تبر. پهلوی تیشک و تِش. طبری تاشَه. (حاشیه ٔ برهان چ معین). افزار آهنی نجاران. (فرهنگ فارسی معین). افزاری که مرکب اسب از قطعه ای آهنین برنده و از دسته که بدان چوب را می برند و می شکافند. و تبر. (ناظم الاطباء). افزار آهنین که نجاران. دارند و. در عرف هند بسولا خوانند. سرش از پیش افکنده می باشد و از قفا بطور حلقه ٔ سوراخدار بود که دسته ٔ چوب در آن استوار کنند. (آنندراج):
    برگیر کلند و تبر و تیشه و ناوه
    تا ناوه کشی، خارزنی گرد بیابان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تیشه در فرهنگ عمید

  • آلتی دسته‌دار شبیه چکش با سرِ آهنی پهن و تیز که در نجاری، بنّایی، و سنگ‌تراشی به کار می‌رود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

تیشه در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

تیشه در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

تیشه در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

تیشه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • تبر، ابزاری که بدان چوب را میشکافند
فارسی به ایتالیایی

تیشه در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید