معنی تیرم

تیرم
معادل ابجد

تیرم در معادل ابجد

تیرم
  • 650
حل جدول

تیرم در حل جدول

فرهنگ معین

تیرم در فرهنگ معین

  • (تِ رَ) [تر.] (اِ. ص.) بانوی بزرگ حرم پادشاه، خاتون.
لغت نامه دهخدا

تیرم در لغت نامه دهخدا

  • تیرم. [رَ / رُ] (ترکی، اِ) بانوی اعظم و خاتون بزرگ را گویند. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء). بانوی بزرگ حرم شاه را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج). تیر به معنی برگزیده و «میم » بر نعت زنان زاید کنند چون بیگم و خانم پس معنی تیرم، زن برگزیده است. (فرهنگ رشیدی). در ترکی به معنی بانوی بزرگ و ارجمند است. (حاشیه ٔ برهان چ معین):
    اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزمشاه
    ستر عالی مهد عالم تیرم ترکان توئی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تیرم در فرهنگ عمید

  • بانوی بزرگ حرم پادشاه، خاتون: اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزم را / ستر عالی مهد اعظم تیرم ترکان تویی (؟: مجمع‌الفرس: تیرم)،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

تیرم در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) بانوی بزرگ خاتون ارجمند.
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه