معنی تِم

حل جدول

تِم

میوه درخت سماق


میوه درخت سماق

تِم

لغت نامه دهخدا

استنباه

استنباه. [اِ تِم ْ] (ع مص) آگاهی جستن. (غیاث).


آسرون

آسرون. (اِ) (کلمه ٔ یونانی. مخزن الادویه) سماق. تتری. تِم تِم. تُتُم. سُماک. سماقیل. و آن نیم درختی است با دانه ها چون عدس بخوشه و بر آن دانه ها گَردی تُرش که در طعام کنند.


زنتنبور

زنتنبور. [زَ تِم ْ] (اِخ) نام قلعه ای در هندوستان. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس).


راستنبورغ

راستنبورغ. [تِم ْ] (اِخ) صورت ترکی کلمه راستنبورگ است. رجوع به راستنبورگ و قاموس الاعلام ترکی شود.


استنباء

استنباء. [اِ تِم ْ] (ع مص) بازکاویدن. تفتیش کردن خبر را. (منتهی الارب). خبر خواستن. (زوزنی). خبر پرسیدن.


استنبال

استنبال. [اِ تِم ْ] (ع مص) برگزیده ٔ مال گرفتن. (منتهی الارب). || تیر خواستن. (منتهی الارب) (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی).


تنبیت

تنبیت. [تَم ْ / تِم ْ] (ع اِ) درخت رسته، خرد باشد یا کلان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به اقرب الموارد شود.


استنباح

استنباح. [اِ تِم ْ] (ع مص) بانگ کردن خواستن سگ را. (منتهی الارب). ببانگ آوردن سگ. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب).


فونتن بلو

فونتن بلو. [فُن ْ تِم ْ بْل ُ / ب ِ ل ُ] (اِخ) شهر کوچکی است در نزدیکی پاریس که قدمت تاریخی دارد. (فرهنگ آمریکائی وبستر).


تنبل

تنبل. [تِم ْ ب َ] (ع ص) کوتاه. ج، تنابیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنبال و تنباله و تنبول و تنابیل شود.


راستنبورگ

راستنبورگ. [تِم ْ] (اِخ) قصبه ای است از توابع کونیکسبورگ در 90هزارگزی جنوب شرقی آن از استان پروس شرقی آلمان. جمعیت آن 7190 تن است و دارای کارگاهها و کارخانه های مختلف و بازار اسب فروشی میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی و دایره المعارف بریتانیا).


استنباط

استنباط.[اِ تِم ْ] (ع مص) به آب رسیدن چاه کن. آب برآوردن. (منتهی الارب). بیرون آوردن آب. (تاج المصادر بیهقی).الاستنباط، استخراج الماء من العین، من قولهم نبط الماء، اذا خرج من منبعه. (تعریفات جرجانی). || نبطی شدن. (تاج المصادر بیهقی). نبطی شدن قوم. || بیرون آوردن چیزی. (منتهی الارب). طلب ظهور امری کردن. || چیدن. || استنبط الفقیه، اذا استخرج الفقه الباطن بفهمه و اجتهاده. (منتهی الارب). الاستنباط اصطلاحاً استخراج المعانی من النصوص بفرط الذهن و قوه القریحه. (تعریفات جرجانی): تا وی آن را بخرد و عقل خود استنباط کردی. (تاریخ بیهقی ص 100). || استنبط (مجهولاً)، یعنی آشکارا شد بعد پنهان شدن. (منتهی الارب).
- علم استنباط المعادن و المیاه،و هو علم یبحث فیه عن تعیین محل المعدن و المیاه اذالمعدنیات لابد لها من علامات یعرف بها عروقها و هو من فروع علم الفراسه. (کشف الظنون).
- علم استنباطالمیاه، و هو علم تتعرف منه کیفیه استخراج المیاه الکامنه فی الارض و اظهارها و منفعته احیاء الارضین المیته و افلاحها. (کشاف اصطلاحات الفنون).


گوتنبرک

گوتنبرک. [تِم ْ ب ِ] (اِخ) هانس (یا یوهان) گنسفلایش.چاپچی آلمانی متولد و متوفی در مایانس (در حدود 1397- 1468 م.). گوتنبرگ در سال 1420 به دنبال شورشهایی که بر اثر ورود فردریک سوم به مایانس به وقوع پیوست از شهر تبعید گردید. از اوایل سال 1434 در استراسبورگ مستقر شد و مابین سالهای 1436 تا 1439 برای ساختن آینه با آندره دریتسهن و ژان ریف و آندره هیلمن شریک شد. در سال 1439 مرگ دریتسهن باعث انحلال شرکت شد. در نتیجه ٔ مرافعه ای که در همین سال با برادران دریتسهن پیش آمد معلوم شد که شرکاء به امر چاپ حروف متحرک یا سنگی پرداخته اند. صحت اسنادی که در مرافعه مورد استناد واقع شد مورد اعتراض و انکار قرار گرفت و به طورکلی از این محاکمه مدارک غیرقابل انکاری که بتوان از آن نتایجی گرفت در دست نمی باشد ولی شهادتهایی که در اواخر قرن پانزدهم م. داده شد مدلل ساخت که چاپ سنگی در سال 1440 به توسط گوتنبرک کشف شده است. به هرحال گوتنبرک در سال 1450 دوباره به مایانس برگشت و با ژان فوست شریک شد و این شریک سرمایه ٔ لازم برای چاپ کتاب را به او قرض داد. این شرکت نیز در نتیجه ٔمرافعه ای که با فوست پیش آمد و گوتنبرک شکست خورد منحل گردید و فوست با شوفر نامی شریک شد و قصد داشت از اسرار چاپ سنگی استفاده کند، و آن را به خود نسبت دهد، از طرف دیگر گوتنبرک شخصاً با شخصی به نام کونراد هومری در مایانس تا سال 1458 به کارهای چاپ ادامه داد. کتابهایی که به او نسبت داده اند هیچ کدام به اسم او نیست. ولی به احتمال قوی او چاپ کننده ٔ تورات 36خطی میباشد. تقویم 1448 را نیز او چاپ کرده است.

معادل ابجد

تِم

440

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری