معنی توفان

توفان
معادل ابجد

توفان در معادل ابجد

توفان
  • 537
حل جدول

توفان در حل جدول

  • باد، تندباد
  • فیلمی از محمدرضا بزرگ نیا
مترادف و متضاد زبان فارسی

توفان در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • باد، تندباد، کولاک، غران، غوغاکنان
فرهنگ معین

توفان در فرهنگ معین

  • باد سخت، جوش و خروش،
لغت نامه دهخدا

توفان در لغت نامه دهخدا

  • توفان. (اِ) شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله ای که از ازدحام مردم و یا جانوران درافتد و غرش و خروش دریا وتندباد و باد شدید و طوفان. (ناظم الاطباء). بعضی طوفان را معرب توفان دانسته اند که در قاموس گفته باران سخت و آب که از زمین برآید و هر چیز که غالب و سیارباشد و همه را فروگیرد. در این صورت طوفان بادی نیزممکن است چنانکه بعضی منجمین در بعضی اوقات حکم کرده اند. (انجمن آرا و آنندراج، در ذیل توف). نعت فاعلی از توفیدن به معنی فریادکننده. توضیح بیشتر ...
  • توفان. (اِخ) دوست وامق بود که با او بگریخت. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 399) (از برهان) (اوبهی) (آنندراج) (از ناظم الاطباء):
    یکی دوستش بود توفان به نام
    بسی آزموده به ناکام و کام.
    عنصری (از لغت فرس اسدی ایضاً). توضیح بیشتر ...
  • توفان. (اِخ) (. غاصب) پنجمین از امرای برار پس از برهان عمادشاهی. مدت حکومت از سال 970 تا 976 هَ. ق. بوده است. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تاریخ طبقات سلاطین اسلام شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

توفان در فرهنگ عمید

  • طوفان
  • غران، غرش‌کنان،

    جوش‌وخروش‌کنان، شوروغوغاکنان،
فارسی به انگلیسی

توفان در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

توفان در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

توفان در فارسی به عربی

  • اعصار دوار، عاصفه
نام های ایرانی

توفان در نام های ایرانی

  • دخترانه، طوفان، معرب از آرامی، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

توفان در فرهنگ فارسی هوشیار

  • شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله غرش و خروش دریا و تند باد شدید و طوفان. توضیح بیشتر ...
فرهنگ پهلوی

توفان در فرهنگ پهلوی

  • باد تند، دوست وامق
فارسی به ایتالیایی

توفان در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید