معنی توسرخ
لغت نامه دهخدا
توسرخ. [س ُ] (اِ مرکب) قسمی ازمرکبات که میوه ٔ آن گرد است و پوست زرد لیموئی و طعمی میخوش دارد، چند گرمکی متوسط و این بزرگتر از انواع دیگر مرکبات و خردتر از سلطان مرکبات است. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
میوهای از نوع مرکبات شبیه پرتقال و نارنگی، با طعم ترشوشیرین و گوشت سرخرنگ،
ویژگی پرتقالی که گوشت آن سرخرنگ است،
حل جدول
نوعی پرتقال
بمی، خونی، توسرخ
نوعی پرتقال
بمی ، خونی ، توسرخ ، تامسون
نوعی پرتقال
میوه¬ای از دسته مرکبات
توسرخ
نوعی پرتقال
بمی، خونی، توسرخ
فرهنگ فارسی هوشیار
معادل ابجد
1266