معنی تودار

تودار
معادل ابجد

تودار در معادل ابجد

تودار
  • 611
حل جدول

تودار در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

تودار در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آب‌زیرکاه، موذی، حیله‌گر، محیل، مکار، نیرنگ‌باز، دورو، ریاکار، ظاهرساز، خوددار. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

تودار در لغت نامه دهخدا

  • تودار. (نف مرکب) کسی که افکار خود را پوشیده دارد. که اسرار خود به کس نگوید. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رازدار. خلاف تنک حوصله و تنک دل: چهره ٔاو جوان و تودار بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 13). توضیح بیشتر ...
  • تودار. (اِخ) دهی از دهستان حشمت آباد است که در بخش دورود شهرستان بروجرد واقع است و 112 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). توضیح بیشتر ...
  • تودار. (اِخ) دهی از دهستان کولی وند است که در بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). توضیح بیشتر ...
  • تودار. (اِخ) دهی از دهستان انگوران است که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 175 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تودار در فرهنگ عمید

  • کسی که راز خود یا دیگری را در دل نگاه ‌دارد و به کسی اظهار نکند، رازدار،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

تودار در فارسی به انگلیسی

  • Close, Closemouthed, Reserved, Reticent, Self-Contained, Strange, Uncommunicative, Undemonstrative. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی

تودار در فارسی به ترکی

گویش مازندرانی

تودار در گویش مازندرانی

  • تابیده، بافته، آدم رازدار، تب دار
  • از انواع درختان جنگلی
  • از مراتع نشتای عباس آباد
  • از انواع درختان جنگلی
فرهنگ فارسی هوشیار

تودار در فرهنگ فارسی هوشیار

  • رازدار، کسی که افکار خود را پوشیده دارد
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید