معنی توانمندی

حل جدول

توانمندی

اقتدار


اقتدار و توانمندی

توانایی


آمادگی و قابلیت

تهیه، استعداد، توان، توانمندی


آتوسا

قدرت و توانمندی، دختر کورش وزن داریوش اول

فارسی به انگلیسی

توانمندی‌

Energy, Potency, Power, Vim

مترادف و متضاد زبان فارسی

توانمندی

انرژی، زور، قدرت، قوه، زورمندی، نیرو، نیرومندی،
(متضاد) ناتوانی، نفوذ


آمادگی

بسیج، تدارک، تمهید، تهیه، استعداد، توان، توانمندی، قابلیت


قوه

توانمندی، توانایی، توان، رمق، زور، قابلیت، قدرت، نا، نیرو، یارا، باطری،


ناتوانی

بی‌حالی، درماندگی، رخوت، سستی، ضعف، عجز، کم‌زوری، نازورمندی، عنن،
(متضاد) توانمندی


صولت

حشمت، سطوت، رعب، مهابت، هیبت، خشم، غضب، قهر، حمله، توانمندی، قدرت، نیرو

فرهنگ فارسی هوشیار

ارتعاج

‎ لرزیدن، توانمندی فزونی داراک، پرشدن


اقتوا ء

‎ توانمندی، به بیگاری گرفتن، خریدن پس از گران شدن گرانخری

فرهنگ معین

دسترس

(دَ. رِ یا رَ) (اِ.) توانایی، توانمندی.

سخن بزرگان

مایکل همر

رمز پیروزی در دانش و توانمندی نهفته است، نه در بخت و اقبال.

نام های ایرانی

آتوسا

دخترانه، قدرت و توانمندی ِ, دختر کورش و همسر داریوش اول، نام دختر کوروش پادشاه هخامنشی

معادل ابجد

توانمندی

561

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری