معنی تلالو
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد زبان فارسی
برق، تابش، جلا، جلوه، درخشش، درخشندگی، زرقوبرق، فروزش، فروغ لمعان، برق زدن، درخشیدن
فرهنگ فارسی هوشیار
- 1 (مصدر) درخشیدن برق زدن، (اسم) درخشندگی. جمع: تلالوات.
انگلیسی به فارسی
معادل ابجد
467