معنی تلاش

تلاش
معادل ابجد

تلاش در معادل ابجد

تلاش
  • 731
حل جدول

تلاش در حل جدول

  • جهد، کوشش، سعی
مترادف و متضاد زبان فارسی

تلاش در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اهتمام، تقلا، تکاپو، جدیت، جهد، سعی، فعالیت، کوشش، مجاهدت، مساعی،
    (متضاد) تن‌آسانی، تنبلی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

تلاش در فرهنگ معین

  • (تَ) (اِ.) کوشش، سعی.
لغت نامه دهخدا

تلاش در لغت نامه دهخدا

  • تلاش. [ت َ] (ترکی، اِ) بمعنی سعی و جستجو از لغات ترکی وتالاش بر وزن شاباش، خواندن غلط مگر نوشتن درست. بعضی گمان برند که لفظ تلاش عربی است و برای معنی تلاش کننده لفظ متلاشی از تلاش مأخوذ کنند این همه محض غلط و صحیح بجای متلاشی تلاشی است. چرا که لفظ تلاش ترکی است. (غیاث اللغات). سعی وجد و جستجو. (ناظم الاطباء). کوشش و تقلا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا):
    تمام عضو با من در تلاشند
    ز دام هیچیک نتوان رهیدن.
    ناصرخسرو. توضیح بیشتر ...
  • تلاش. [] (اِخ) حافظ محمدجمال دهلوی از شعرای پارسی زبان هند است و به عزلت و انزوا تمایل داشت و در سال 1127 هَ. ق. درگذشت و این بیت از اوست:
    به روز عید هرشاه و گدا گم می کند خود را
    تو رفتی بر سمند ناز و من از خویشتن رفتم.
    (از قاموس الاعلام ترکی). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تلاش در فرهنگ عمید

  • جدوجهد برای به‌دست آوردن چیزی، سعی، کوشش،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تلاش در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

تلاش در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

تلاش در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) کوشش سعی جد و جهد جهت بدست آوردن چیزی. سعی و جستجو، کوشش. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید