معنی تفاله

تفاله
معادل ابجد

تفاله در معادل ابجد

تفاله
  • 516
حل جدول

تفاله در حل جدول

  • ثفل
  • باقی مانده میوه و سبزی فشرده شده راگویند که شیره اش را گرفته باشند. توضیح بیشتر ...
  • ته مانده آنچه فشرده شده
  • باقی مانده میوه و سبزی فشرده شده را گویند که شیره اش را گرفته باشند، ته مانده آنچه فشرده شده، ثفل. توضیح بیشتر ...
  • تخ
مترادف و متضاد زبان فارسی

تفاله در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بقایا، پس‌مانده، ته‌مانده، تفل، ثفل، درد، رسوب، ملاس
فرهنگ معین

تفاله در فرهنگ معین

  • (تُ لِ) [ع. ] (اِ. ) باقی مانده میوه و هر چیز دیگری پس از فشردن و گرفتن آبش. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

تفاله در لغت نامه دهخدا

  • تفاله. [ت ُ ل َ / ل ِ] (اِ مرکب) از تف، آب دهان و آله، ادات نسبت. لفاظه. ثفل. کنجاره ٔ هر چیزی. بقیه ٔ میوه و امثال آن که آب آن را به کوفتن یا فشردن یا مکیدن و خاییدن گرفته باشند.
    جزء بیکاره و بیفایده از هر چیزی. (ناظم الاطباء).
    - تفاله ٔ آهن، ریم آهن. (ناظم الاطباء).
    - تفاله ٔ انگور، چوب و پوست و هسته ٔ انگور که پس از خوردن از دهان بیرون اندازند. (ناظم الاطباء). آنچه ماند بی آبی ازانگور پس از فشردن در چرخشت و معصره. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تفاله در فرهنگ عمید

  • باقی‌ماندۀ چیزی پس از فشردن و گرفتن آب آن: تفالهٴ چغندر، تفالهٴ سیب،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

تفاله در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

تفاله در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

تفاله در فرهنگ فارسی هوشیار

  • بقیه میوه و امثال آن که آب آنرا فشرده باشند تفاله گویند
فرهنگ عوامانه

تفاله در فرهنگ عوامانه

  • باقی مانده میوه و سبزی فشرده شده راگویند که شیره اش را گرفته باشند. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید