معنی تصفیه خانه
لغت نامه دهخدا
تصفیه خانه. [ت َ ی َ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) پالایشگاه. جایی که نفت یا جز آن را صاف کنند.
فرهنگ عمید
جای تصفیه کردن نفت یا مادۀ دیگر، پالایشگاه،
تصفیه
پاک کردن، پاکیزه ساختن،
صافی کردن، بیآلایش کردن چیزی، خالص کردن، پالودن،
امری یا کاری را تمام کردن و انتظام دادن،
رفع اختلاف کردن،
* تصفیهٴ حساب: = تسویهحساب
فرهنگ فارسی هوشیار
پالایشگاه
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
فارسی به عربی
فرهنگ معین
پاک کردن، صاف کردن، پالایش. [خوانش: (تَ یِ) [ع. تصفیه] (مص م.)]
مترادف و متضاد زبان فارسی
تزکیه، تهذیب، پالایش، پاکسازی، فیلتر، تفریغحساب، رفع اختلاف، پاک کردن، پالودن، صاف کردن،
(متضاد) آلودن، رفع اختلاف کردن
کلمات بیگانه به فارسی
پالایش
معادل ابجد
1241