معنی تصغیر
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
کوچک کردن، کوچک کردن معنی واژه ای به وسیله ادات تصغیر، مانند «چه » «ک ». [خوانش: (تَ) [ع.] (مص م.)]
فرهنگ عمید
(ادبی) در دستور زبان، کوچک کردن معنی کلمه با اضافه کردن ادات تصغیر از قبیل «چه»، «ک»، و «و»، مانند دریاچه، پسرک، دخترو،
[قدیمی] کوچک کردن، خرد و حقیر کردن،
حل جدول
کوچک کردن، حقیر کردن
مترادف و متضاد زبان فارسی
استحقار، تحقیر، خوارداشت، کوچکشماری،
(متضاد) تعظیم، حقیر کردن، خوار داشتن،
(متضاد) بزرگ داشتن، کوچک کردن،
(متضاد) تعظیم
فرهنگ فارسی هوشیار
خرد کردن، کوچک کردن
فرهنگ فارسی آزاد
تَصْغِیر، کوچک کردن، حقیر نمودن، مُصَغَّر کردن،
معادل ابجد
1700