معنی تشر زدن

لغت نامه دهخدا

تشر زدن

تشر زدن. [ت َ ش َ زَ دَ] (مص مرکب) توپیدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). عتاب کردن. پرخاش کردن. و رجوع به تشر شود.


تشر

تشر.[ت َ ش َ] (اِ) عتاب. توپ. پرخاش. گفتاری درشت با آوازی بلند و تهدید کسی را. (یادداشت مرحوم دهخدا).

فارسی به انگلیسی

تشر زدن‌

Browbeat, Pout, Rate, Snap


تشر

Barb, Exclamation, Pout, Retort, Snap

حل جدول

تشر زدن

توپ زدن

عتاب، پرخاش


تشر

اوقات تلخی و غضب.

نهیب و عتاب

مترادف و متضاد زبان فارسی

تشر زدن

تندی کردن، تغیرنمودن، تهدید کردن، عتاب کردن، پرخاش کردن


تشر

پرخاش، تندی، توپ، عتاب، معاتبه

فرهنگ عمید

تشر

سخنی که از روی خشم به کسی گفته شود، پرخاش، عتاب،
* تشر زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] به حالت تشر با کسی حرف زدن،

فرهنگ فارسی هوشیار

تشر زدن

توپیدن


تشر

(اسم) کلمه ای که از روی خشم بکسی گفته شود پرخاش عتاب.

فارسی به عربی

فرهنگ عوامانه

تشر

اوقات تلخی و غضب را گویند (تشرزدن)

فرهنگ معین

تشر

(تَ شَ) (اِ.) (عا.) کلمه ای که از روی خشم به کسی گفته شود، عتاب، پرخاش.

معادل ابجد

تشر زدن

961

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری