معنی تسلیم شدن

تسلیم شدن
معادل ابجد

تسلیم شدن در معادل ابجد

تسلیم شدن
  • 894
حل جدول

تسلیم شدن در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

تسلیم شدن در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تمکین کردن، تن‌در دادن، گردن نهادن، رام شدن، مطیع شدن، منقاد شدن،
    (متضاد) نافرمانی کردن، عصیان ورزیدن. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

تسلیم شدن در لغت نامه دهخدا

  • تسلیم شدن. [ت َ ش ُ دَ] (مص مرکب) تن دادن. گردن نهادن. گردن دادن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا): از جمله واجبتر و بهتر و حقتر و سزاوارتر آنهاست تسلیم شدن مر فرمانهای خدا را. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 308).
    سعدیا تسلیم فرمان شو که نیست
    چاره ٔ عاشق بجز بیچارگی.
    سعدی.
    تسلیم شو گر اهل تمیزی که عارفان
    بردند گنج عافیت از کنج صابری.
    سعدی.
    هاون از یار جفا بیند و تسلیم شود
    تو چه یاری که چو دیک از تف دل جوش کنی.
    سعدی.
    تسلیم قضا شوم کز این قید
    کس را به خلاص رهنمون نیست. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

تسلیم شدن در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

تسلیم شدن در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

تسلیم شدن در فارسی به عربی

  • ارضخ، استسلام، استسلم، حیویه، خروج، طع، مفصل، استکانه
فرهنگ فارسی هوشیار

تسلیم شدن در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

تسلیم شدن در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید