معنی ترقی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
بالا رفتن، به درجات عالی رسیدن. [خوانش: (تَ رَ قّ) [ع.] (مص ل.)]
فرهنگ عمید
بر شدن، بالا رفتن، بلند شدن،
به درجۀ بلند رسیدن،
حل جدول
بالا رفتن، بلندشدن
فرهنگ واژههای فارسی سره
پی شرفت
کلمات بیگانه به فارسی
پیشرفت
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارتقا، اعتلا، پیشرفت، پیشروی، ترفیع، تعالی،
(متضاد) تنزل، پسرفت، رونق، توسعه،
(متضاد) تنزل، رشد، برکشی
فارسی به انگلیسی
Boost, Growth, Improvement, Progress, Rise, Upswing, Upturn
فارسی به عربی
ترقیه، تطویر، تقدم، زیاده، قفزه، مصعد، موکب، نمو
فرهنگ فارسی هوشیار
بلند شدن، پیشرفت
فارسی به ایتالیایی
progresso
معادل ابجد
710