معنی ترسیده
لغت نامه دهخدا
ترسیده. [ت َ دَ / دِ] (ن مف / نف) مرعوب. وحشت زده:
چونست زهره، چون رخ ترسیده
مریخ همچو دیده ٔ شیر نر.
ناصرخسرو.
ترسیده گار
ترسیده گار. [ت َ دَ / دِ] (ص مرکب) رجوع به ترسیده کار شود.
ترسیده کار
ترسیده کار. [ت َ دَ / دِ] (ص مرکب) ترسیده گار. کسی که بترساند و ترس دهنده. (ناظم الاطباء).
فارسی به انگلیسی
Afraid, Fearful, Fearsome, Frightened
حل جدول
فارسی به عربی
خائف
فرهنگ فارسی هوشیار
وحشت زده
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
کسی که دچار بیم و ترس شده،
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیمناک، خایف، متوحش، مرعوب، هراسان، هراسناک
معادل ابجد
679