معنی ترسیدن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(تَ دَ) (مص ل.) بیم داشتن، ترس داشتن.
فرهنگ عمید
بیم داشتن، دچار ترس شدن، ترس داشتن، بیمناک شدن،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اندیشناک بودن، براندیشیدن، متوهم شدن، وحشت کردن، هراسیدن، بیمناک شدن، جا زدن، جاخالی کردن
فارسی به انگلیسی
Chicken, Fear, Scare
فارسی به ترکی
korkmak
فارسی به عربی
امقت، خوف، سمن، لطمه
تعبیر خواب
ترسیدن درخواب، نصرت است، اگر بیند از دزدی یا جانوری همی ترسید، دلیل که از کسانی که به او منسوبند مضرت رسد. - امام جعفر صادق علیه السلام
ترسیدن در خواب، ایمنی است و هر که در خواب دید می ترسد از کسی و نداند ترس او از کیست، دلیل که مکروهی از آن ترساننده به وی رسد. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی هوشیار
بیم داشتن، دچار ترس شدن
فارسی به ایتالیایی
temere
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
724