معنی ترام
لغت نامه دهخدا
ترام. [ت َ] (ع اِ) این کلمه بعلت مهجور بودن وزن و الفاظ کلمه ٔ «تراموای » در زبان عرب، در فرهنگستان پادشاهی مصر بجای تراموای پذیرفته شده است. رجوع به نشوء اللغه و رجوع به تراموای شود.
فرهنگ معین
(تِ) [فر.] (اِ.) خانه های ریز روی عکس، شیشه و غیره.
عربی به فارسی
تراموای , واگن برقی , باواگن رفتن
فرهنگ فارسی هوشیار
خانه های ریز روی عکس یا شیشه یا گراور
فرهنگ عمید
نقطههای ریز یا درشت تشکیلدهندۀ عکسهای سیاهوسفید که براساس اندازۀ خود، موجب پیدایش نقاط تیره و روشن میشوند،
حل جدول
خانه های ریز روی عکس
ترام تصویر دیجیتالى
پیکسل
ترام تصویر دیجیتالی
پیکسل
پیکسلهای ریز روی عکس
ترام
خانههای ریزعکس
ترام
پیکسل عکس
ترام
پیکسلهای روی عکس
ترام
برق و الکترونیک
ترام، شبکه
فارسی به عربی
معادل ابجد
641