معنی تدهین

فرهنگ عمید

تدهین

روغن‌مالی کردن، به چیزی روغن مالیدن، چرب کردن،

فارسی به انگلیسی

تدهین‌

Anointment, Unction

لغت نامه دهخدا

تدهین

تدهین. [ت َ] (ع مص) چرب کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات) (آنندراج). تر کردن چیزی را. (از المنجد) (اقرب الموارد). روغن مالیدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). چرب کردن بروغن و روغن مالی. (از ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

تدهین

(تَ) [ع.] (مص م.) چرب کردن، روغن مالی کردن.

حل جدول

تدهین

روغن مالی


روغن‌مالی

تدهین


روغن مالى

تدهین


روغن مالی

تدهین

مترادف و متضاد زبان فارسی

تدهین

چرب کردن، روغن‌مالی، روغن مالیدن، روغن‌مالی کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

تدهین

روغن مالیدن چرب کردن چرباندن ‎ (مصدر) چرب کردن روغن مالیدن. ‎-2 (اسم) روغن مالی. روغن مالی کردن

فرهنگ فارسی آزاد

تدهین

تَدْهِین، روغن زدن، چرب نمودن،

انگلیسی به فارسی

chrism

تدهین


inunction

تدهین


anointment

تدهین

معادل ابجد

تدهین

469

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری