معنی تباشیر فرنگی

حل جدول

فرهنگ گیاهان

تباشیر فرنگی

سنگ مرمر ساییده


تباشیر

طباشیر، تواشیر (ماده ایست که از نوعی نی ترشح میشود)

لغت نامه دهخدا

تباشیر

تباشیر. [ت َ] (ع اِ) ج ِ تبشیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مژده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بشری. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و آنرا نظیر نباشد جز تعاشیب الارض و تعاجیب الدهر و تفاطیرالنبات. (از اقرب الموارد). بشارت. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || اوائل صبح. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). اوائل صبح که بدان مژده داده میشود گویند: «طلعت تباشیر الصبح ». (از اقرب الموارد). روشنایی اول صبح. (شرفنامه ٔ منیری) (از غیاث اللغات):
خاتون زمان بدست شبگیر
برداشت ز چهره پرده ٔ قیر
چشم خوش اختران فروبست
از غمزه بخنده ٔ تباشیر.
اثیرالدین اخسیکتی.
ز زیر پرده ٔ گلریز شب سوی خورشید
سحر بچشم تباشیر خنده زد یعنی.
سیف اسفرنگی.
هنگام تباشیر اسفار صباح صیاح نفیر بانگ زفیر برخاست. (جهانگشای جوینی). تا روز دیگر که سپاه سیاه پوش شب از طلایع تباشیر صباح پشت بهزیمت داده... (جهانگشای جوینی).
|| اوائل هر چیز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (آنندراج) (از غیاث اللغات) (فرهنگ نظام) (از شرفنامه ٔ منیری) (ناظم الاطباء). و از آن ماده است: «رأی الناس فی النخل التباشیر»؛ ای بواکیر. (اقرب الموارد). || خلطهای روی زمین از وزیدن باد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). طرائق علی الارض من آثار الریاح. (قطر المحیط). || نشان ریش بر پهلوی ستور. (منتهی الارب) (از قطر المحیط) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || خرمابنان زودرس. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). البواکر من النخل. (قطر المحیط). || رونق و رنگ خرما وقت رسیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). الوان النخل اول مایرطب. (قطر المحیط).

تباشیر. [ت َ] (اِ) چیزی باشد سفید که از میان نی هندی که بابانس و بنبو گویند برآید. (فرهنگ جهانگیری) (فرهنگ رشیدی). چیزی باشد سفیدرنگ مانند استخوان سوخته و آنرا از درون نی هندی برمی آورند که بنبو باشد. (برهان). نام داروی سردمزاج که آنرا بهندی بنسلوخیا گویند. (شرفنامه ٔ منیری). و آن دوائی باشدسپید قدری مایل به کبودی که از میان نی پیدا شود...و تباشیر دوای سپید که از نی پیدا میشود، فارسی است و طباشیر به طای مطبقه معرب آن است. (غیاث اللغات).صمغی است که از چوب خیزران بیرون می آورند. (فرهنگ نظام). چیزی سپید که از میان نی هندی بیرون آید. (آنندراج) (انجمن آرا). و در دواها بکار برند. (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (از فرهنگ نظام). معرب آن طباشیر است. (برهان) (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج) (از فرهنگ نظام) (از غیاث اللغات). اگر قدری از آن در کوزه ٔ آب اندازند تشنگی را فرونشاند. (برهان). و آن نیکو رفع عطش کند. (انجمن آرا) (آنندراج). تحثرات سیلیکی که مرکب شده اند از سیلیکات پتاس و سیلیکات آهک و متشکل میشوند در تجویف عقود یک قسم نی هندی موسوم به بنبو و گل سفید و نوع گل و گچ. (ناظم الاطباء). دوایی است که از جوف نی هندی بهم رسد... و گویند چون نی از شدت باریکی بر دیگری بهم میخورد از آنجا آتش برآید و در نیستان افتد، تباشیر بندهای نی است که از خاکستر آن جدا کنند و بهترین آن سپید گردد با اندک تندی و گزیدگی زبان و مغشوش آن که ازاستخوان سر گوسفند میسازند با اندک شوری و بی حدت می باشد... (منتهی الارب ذیل کلمه ٔ طباشیر):
در درد دل دوا ز طبیب امل مجوی
کاندر علاج اوست تباشیرش استخوان.
خاقانی.
هیچ دل گرم را شربت دنیا نساخت
زانکه تباشیر اوست بیشتری استخوان.
خاقانی.
پرنیازی را که هم دل تفته بینی هم جگر
شرب عزلت هم تباشیرش دهد هم ناردان.
خاقانی.
تا نشوی تشنه بتدبیر باش
سوخته خرمن چو تباشیر باش.
نظامی.
کعبه که سجاده ٔ تکبیر تست
تشنه ٔ جلاب تباشیر تست.
نظامی.
تنی چو شیر با شکر سرشته
تباشیرش برابر شیر هشته.
نظامی.
رجوع به طباشیر در همین لغت نامه شود. || و در هر چیز که بطریق کنایه بیان کنند مراد سفیدی آن چیز است همچو تباشیر صبح که از آن روشنی اول صبح مراد باشد. (برهان). چیزهای سفید را بدان منسوب کنند چنانکه تباشیر صبح مراد روشنی صبح صادق است. (انجمن آرا) (آنندراج): انوار نجابت... بر تباشیر روی او واضح و آثار... و اقبال در تضاعیف حرکات و سکنات او لایح. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ تهران سال 1272 ص 156). بلکه غره ٔ تباشیر لطف ذوالجلال... (جهانگشای جوینی). رجوع به تباشیر صبح شود.


تباشیر قلمی

تباشیر قلمی. [ت َ رِ ق َ ل َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) طباشیرقلمی. نوعی تباشیر. رجوع به تباشیر و طباشیر شود.


تباشیر صبح

تباشیر صبح. [ت َ رِ ص ُ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) اول آن. (قطر المحیط). اول روشنائی بامداد. (دهار). کنایه از سفیدی اول صبح باشد. (برهان). کنایه از سفیدی صبح صادق. (انجمن آرا). سفیدی اول صبح. (ناظم الاطباء). روشنی اول صبح. (فرهنگ رشیدی). اول صبح و سپیده ٔ آن، در این صورت لفظ عربی است چنانکه قوسی تصریح کرده. (غیاث اللغات). لفظ تباشیر صبح که شعرا استعمال می کنند، میشود بمعنی اول باشد (صمغ سفید) که صبح در سفیدی تشبیه به تباشیر شده است یا بمعنی دوم که اوایل صبح است. (فرهنگ نظام). صبح صادق. (مجموعه ٔ مترادفات ص 234). هدایت در ذیل کنایاتی که عربی صرف است آرد: تباشیر صبح کنایه از بدایت صبح است نه از آن روی که تباشیر داروئی است سپید بلکه آن خط سپیداست که طلوع صبح پیدا شود. (انجمن آرا):
نه بر فلک ز تباشیر صبح هیچ نشان
نه در زمین ز خروش خروس هیچ اثر.
انوری.
و تا بوقت تباشیر صبح میان ایشان مکالمت بود. (جهانگشای جوینی). روز دیگر که از پستان شب شیر تباشیر صبح بدوشید... (جهانگشای جوینی). صداع شمس شفق را بقرص تباشیر صبح نفس رفع کند. (دره ٔ نادره چ شهیدی ص 90). رجوع به تباشیرالصبح شود


فرنگی

فرنگی. [ف َ رَ] (ص نسبی) منسوب به فرنگ. اروپایی. افرنجی. (یادداشت بخط مؤلف). اروپایی. مسیحی. (حاشیه ٔ برهان چ معین):
چنانکه تا به قیامت کسی نشان ندهد
بجز دهان فرنگی و مشک تاتاری.
سعدی.
خط ماهرویان چو مشک خطایی
سر زلف خوبان چو درع فرنگی.
سعدی.
چو ترک دلبر من شاهدپشنگی نیست
چوزلف پرشکنش حلقه ٔ فرنگی نیست.
سعدی.
ترکیب ها:
- توت فرنگی. فرنگی باف. فرنگی دوز. فرنگی ساز. فرنگی مآب. فلفل فرنگی. کلاه فرنگی. گوجه فرنگی. هویج فرنگی. رجوع به هر یک از این مدخل ها در ردیف خود شود.
|| (اِ) یک تن از مردم اروپا. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ معین

تباشیر

ماده ای سفید رنگ که از درون نی هندی گیرند. در گذشته در طب به کار می رفت، اول صبح، اول هر چیزی، خبر خوش، مژده. [خوانش: (تَ) (اِ.)]

فرهنگ عمید

تباشیر

(زیست‌شناسی) گیاهی با ساقۀ بندبند و میان‌تهی،
ماده‌ای مرکب از آهک، سیلیس، و پتاس که از گیاهی به همین نام تهیه می‌شود و در قدیم به عنوان داروی تب‌بر، ضد استفراغ، و ضد اسهال خونی کاربرد داشت،
[قدیمی، مجاز] سفیدی،
[قدیمی، مجاز] سپیده‌دم،

فرهنگ فارسی آزاد

تباشیر

تَباشِیر، آثار اولیّه، طلیعه هر چیز، اوائل و علائم ابتدائیه، بشارت و مژده، خبر خوش،

فرهنگ فارسی هوشیار

تباشیر

بشارت


قلم فرنگی

خامک فرنگی کلک فرنگی


فلفل فرنگی

پلپل فرنگی


لوبیا فرنگی

تلک فرنگی

معادل ابجد

تباشیر فرنگی

1273

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری