معنی تاجر

تاجر
معادل ابجد

تاجر در معادل ابجد

تاجر
  • 604
حل جدول

تاجر در حل جدول

  • غنی، بازرگان، سوداگر، پیشه ور، پولدار
مترادف و متضاد زبان فارسی

تاجر در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بازرگان، پولدار، پیشه‌ور، ثروتمند، سوداگر، غنی، معامله‌گر،
    (متضاد) فقیر. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

تاجر در فرهنگ معین

  • (جِ) [ع.] (اِفا.) بازرگان. سوداگر. ج. تجار.
لغت نامه دهخدا

تاجر در لغت نامه دهخدا

  • تاجر. [ج ِ] (ع ص، اِ) بازرگان. (دهار) (منتهی الارب). سوداگر. (غیاث اللغات) (آنندراج). عَجوزْ. (منتهی الارب). رَقاحی ّ. (اقرب الموارد). آنکه خرید و فروش کند برای سود کردن:
    باد همچون دزد گردد هر سوئی دیباربای
    بوستان آراسته چون کلبه ٔ تاجر شود.
    منوچهری.
    جمله رسل بر درش مفلس طالب زکوه
    او شده تاج رسل تاجر صاحب نصاب.
    خاقانی.
    آن شنیده ستی که وقتی تاجری
    در بیابانی بیفتاد از ستور.
    گلستان.
    تاجر ترسنده طبع شیشه جان
    در طلب نی سود بیند نی زیان. توضیح بیشتر ...
  • تاجر. [ج ِ] (اِخ) پیرنیا آرد: پارسیها داریوش را تاجر. خوانند. چه او در هر کاری چانه میزد. (ایران باستان ج 2 ص 1471). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تاجر در فرهنگ عمید

  • بازرگان، بازارگان،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تاجر در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

تاجر در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

تاجر در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

تاجر در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

تاجر در فارسی به عربی

  • تاجر، رجل الاعمال، مهرب
عربی به فارسی

تاجر در عربی به فارسی

  • دلا ل , دهنده ورق , فروشنده , معاملا ت چی , بازرگان , تاجر , داد وستد کردن , سوداگر , کاسب , دکان دار , افزارمند , پیشه ور , سرمایه دار خیلی مهم , ادم بانفوذ وپولدار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

تاجر در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

تاجر در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

تاجر در فارسی به آلمانی

  • Geschäftsmann (m), Kaufmann (m)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید