معنی تاتول
لغت نامه دهخدا
تاتول. (ص) شخصی را گویند که دهان او کج شده باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). کسی که دهان و پوزه اش پیچیده و کج باشد.
تول
تول. (اِ) تُل. به معنی جنگ و پرخاش. (برهان) (فرهنگ جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج). شورش و وحشت وغوغا. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). کارزارو جنگ و پرخاش و ستیزه. (ناظم الاطباء):
سنان صاعقه برزد سر از دریچه ٔ شب
چو از درون سپه، روز تول خنجر نیو.
شیخ آذری (از فرهنگ جهانگیری).
|| کسی را نیز گویند که دهان او کجواج باشد. (برهان). کسی که دهنش معوج و کجواج باشد. (ناظم الاطباء). || به معنی کج و خمیده نیز آمده چنانکه در لغت تاتول گذشت. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). || اطراف و پیرامون دهان را نیز گفته اند. (برهان) (ناظم الاطباء). || به معنی فروکردن نیز آمده. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج):
از خشک تول درد اگر کرد مقعدت
تر کن بمال بر در کون پاره ای خیوک.
پوربها (از فرهنگ رشیدی).
رجوع به تولیدن شود. || رم و وحشت را گویند چه تولیدن به معنی رمیدن است. (برهان). رم و فرار و گریز. (ناظم الاطباء). نفرت و تولیدن مصدر آن مرادف تور و توریدن. (فرهنگ جهانگیری) (از انجمن آرا) (از آنندراج). رجوع به تولیدن و توریدن شود.
فرهنگ معین
کسی که دهانش کج شده باشد، گیج، بیهوش. خل، ابله. [خوانش: (ص.)]
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی هوشیار
کج دهان
معادل ابجد
837