معنی تابین

تابین
معادل ابجد

تابین در معادل ابجد

تابین
  • 463
حل جدول

تابین در حل جدول

  • فرمانبر و زیردست
فرهنگ معین

تابین در فرهنگ معین

  • (بِ) (اِ.) زیردست، سربازی که درجه ندارد.
لغت نامه دهخدا

تابین در لغت نامه دهخدا

  • تابین. (اِ) در پی چیزی شدن و پس چیزی رفتن از صراح و منتخب. و صاحب مزیل الاغلاط نوشته که این مصدر است بر وزن تفعیل بمعنی پیروی، مگر استعمال این مصدر بمعنی اسم فاعل درست است بمعنی پیروی کننده چنانچه جمع این فارسیان تابینان می آرند. (غیاث اللغات). مؤلف فرهنگ نظام آرد: پائین ترین صاحب منصب فوجی، این لفظ نه فارسی است و نه ترکی و نه عربی. اما احتمال این است محرف لفظ تابین مصدر عربی باشد که یک معنیش پیروی کردن است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

تابین در فرهنگ عمید

  • سرزنش کردن کسی در روبه‌رو، عیب کردن،
    ستودن کسی پس از مردن او،. توضیح بیشتر ...
  • زیردست، فرمانبردار،

    [منسوخ] سربازی که درجه ندارد،
فرهنگ فارسی هوشیار

تابین در فرهنگ فارسی هوشیار

  • عیب کردن فرمانبردار، زیر دست
فرهنگ فارسی آزاد

تابین در فرهنگ فارسی آزاد

  • تَأبِین، کسی را بعد از مرگ ستودن، سوگواری و عزاداری کردن،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید