معنی بی نظیر
لغت نامه دهخدا
حل جدول
فرهنگ واژههای فارسی سره
بی همتا، بی مانند
کلمات بیگانه به فارسی
بی همتا - بی مانند
فارسی به انگلیسی
Incomparable, Inimitable, Matchless, Nonpareil, Peerless, Rare, Singular, Unequaled, Unequalled, Unique, Unparalleled, Unprecedented, Unrivaled, Unrivalled
فارسی به ترکی
benzersiz, eşsiz
فارسی به عربی
غیر قابل للتقلید، فرید
نام های ایرانی
دخترانه، بی (فارسی) + نظیر (عربی) بی مانند، بی همتا
فارسی به ایتالیایی
insostituibile
فارسی به آلمانی
Unbesiegbar [adjective], Unschlagbar
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1172