معنی بی قراری

بی قراری
معادل ابجد

بی قراری در معادل ابجد

بی قراری
  • 523
حل جدول

بی قراری در حل جدول

  • اضطراب، دلواپسی، دلهره، تب، نا آرامی
  • تپ
لغت نامه دهخدا

بی قراری در لغت نامه دهخدا

  • بی قراری. [ق َ] (حامص مرکب) بی ثباتی. حالت و کیفیت بی قرار. ناپایداری. (از ناظم الاطباء). مقابل ثبات و سکون. || بی آرامی و قَلَق و وحشت و اضطراب. (ناظم الاطباء). تململ. برم. تبعص. تبعصص. ضجر. بی طاقتی. بی تابی. (یادداشت مؤلف) (از منتهی الارب): جواظ، ضجر، اجنثان، بی خوابی و بی قراری. (منتهی الارب). ناشکیبایی. بی صبری: پس اگر بی قراری و حرارت بر حال خویش باشد یا زیادت می شودبباید دانست که ماده قویست. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی). توضیح بیشتر ...
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بی قراری در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

بی قراری در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

بی قراری در فارسی به انگلیسی

  • Fidget, Flush, Fussiness, Impatience, Inquietude, Itch, Restiveness, Restlessness, Uneasiness, Unrest, Writhe. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

بی قراری در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

بی قراری در گویش مازندرانی

فرهنگ فارسی هوشیار

بی قراری در فرهنگ فارسی هوشیار

  • خسته دلی بی هالی تلواسه بی تابی نا پاک
واژه پیشنهادی

بی قراری در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید