معنی بی عار

بی عار
معادل ابجد

بی عار در معادل ابجد

بی عار
  • 283
حل جدول

بی عار در حل جدول

فرهنگ معین

بی عار در فرهنگ معین

  • [فا - ع.] (ص مر.) کسی که از کارهای ناشایست ننگ نداشته باشد.
لغت نامه دهخدا

بی عار در لغت نامه دهخدا

  • بی عار. (ص مرکب) (از: بی + عار) بی ننگ. بی درد. آنکه از عار نپرهیزد. (یادداشت مؤلف). آنکه از هیچ عیبی ننگ نداشته باشد. (ناظم الاطباء).
    - امثال:
    زنهای طهران چقدر بی عارند
    دیزی بازاری وسمه میگذارند.
    (ازیادداشت مؤلف).
    || باعار (از اضداد است):
    جهان را فخر باشد خدمت من عار نی ایرا
    که من از گوهر و اصل و نژاد و فخربی عارم.
    سوزنی.
    رجوع به عار شود.
    - بی عار و بی کار، ولگرد و بی نام و ننگ.
    - بی عار و ننگ، که از عار و ننگ نپرهیزد. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

بی عار در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

بی عار در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید