معنی بینوا

بینوا
معادل ابجد

بینوا در معادل ابجد

بینوا
  • 69
حل جدول

بینوا در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بینوا در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آس‌وپاس، بیچاره، پریشان‌حال، تهیدست، درمانده، درویش، فقیر، گدا، محتاج، مستمند، مسکین، مفلس، نادار، ندار،
    (متضاد) دارا. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

بینوا در لغت نامه دهخدا

  • بینوا. [ن َ] (اِخ) داود فرزند میرزا مهدی حسینی طوسی اصفهانی. بگفته ٔ هدایت درمجمع الفصحاء از مشاهیر فضلا و معاریف اعاظم علما بوده است و شعر میسروده. (از مجمع الفصحاء ج 2 ص 82). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

بینوا در فرهنگ عمید

  • بی‌چیز،

    بیچاره،

    بی‌سروسامان،

    ناتوان، درمانده،

    بدبخت،
فارسی به انگلیسی

بینوا در فارسی به انگلیسی

  • Beggar, Beggarly, Desolate, Hapless, Helpless
فارسی به ترکی

بینوا در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

بینوا در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

بینوا در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

بینوا در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

بینوا در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید