معنی بینایی

بینایی
معادل ابجد

بینایی در معادل ابجد

بینایی
  • 83
حل جدول

بینایی در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بینایی در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • دید، رویت، باصره، اطلاع، بصیرت، بینش، دانایی،
    (متضاد) شنوایی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

بینایی در فرهنگ معین

  • بینندگی، بصیرت، قوه باصره. [خوانش: (حامص.)]
لغت نامه دهخدا

بینایی در لغت نامه دهخدا

  • بینایی. (اِ مرکب) چشم. عین. (برهان). رجوع به بینائی شود. || (حامص) بینائی. دیده وری و بینندگی باشد. (برهان). || قدرت دید. نیروی چشم. رجوع به بینائی شود. || بصیرت. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

بینایی در فرهنگ عمید

  • بینا بودن، بینندگی،
    بصیرت،
    (اسم، حاصل مصدر) از حواس پنجگانه که وظیفه‌اش دیدن چیزها است و مرکز آن چشم است،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

بینایی در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

بینایی در فارسی به عربی

  • بصر، رویه، عین، منظور، نظر
فرهنگ فارسی هوشیار

بینایی در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ بینندگی بصیرت، قوه باصره یکی از حواس ظاهر که مرکز آن چشم و وظیفه وی دیدن اشیا ء است باصره. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

بینایی در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

بینایی در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید