معنی بیماری
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
رنجوری، ناخوشی، مرض،
* بیماری ارثی: (پزشکی) هریک از بیماریهایی که بهوسیلۀ پدرومادر یا اجداد به فرد منتقل میشود،
* بیماریهای زُهرَوی: (پزشکی) بیماریهای مقاربتی، از قبیل سوزاک و سیفلیس،
* بیماری عفونی: (پزشکی) مرضی که بهواسطۀ میکروب مخصوص عارض میشود و با تماس مستقیم یا غیر مستقیم قابل انتقال به دیگری است،
* بیماری مقاربتی: (پزشکی) هریک از بیماریهایی که بهوسیلۀ آمیزش جنسی با شخص بیمار به فرد منتقل میشود،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
درد، دردمندی، رنجوری، عارضه، علت، علیلی، کسالت، مرض، مریضی، ناخوشی،
(متضاد) سلامت، صحت
فارسی به انگلیسی
Affection, Complaint, Disease, Disorder, Ill, Illness, Malady, Patho-, Sickness
فارسی به ترکی
hastalık
فارسی به عربی
داء، مرض
تعبیر خواب
بیماری های گوناگون در خواب، دلیل است بر خوار شدن فریضت ها و سنتها. - جابر مغربی
اگر کسی بیند که بیمار است و از علت خویش می نالید، دلیل که از غم ایمن شود. اگر از بیمار قانع و راضی و شاکر بود، تاویلش به نیکی و صحت است. اگر بیند بیمار و برهنه است، دلیل که اجلش نزدیک آمده باشد. - امام جعفر صادق علیه السلام
اگر کسی در خواب بیند که بیمار است، دلیل که دین او به فساد است و گفتار او را مردم به نفاق است و بعضی گویند که در آن سال بمیرد. اگر بینداز بیماری تندرست شده است و در خانه خویش نبود و با کس سخن نمی گفت، دلیل که بیماری بر وی دراز شود و برخطر بوده باشد که بمیرد، امااگر بیند که با مردمان مجالست می کرد و سخن می گفت، دلیل که زود از بیماری شفا یاد. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند بیمار و برهنه است، دلیل که زود بمیرد. و معبران گفته اند که بیماری در خواب، دلیل بر فسق و فجور کند و غم و اندوه از قِبَل سلطان یا از قِبَل عیال بدو رسد. - محمد بن سیرین
فرهنگ فارسی هوشیار
ناتندرستی ناخوشی مرض.
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Erkrankung (f), Krankheit (f)
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
263