معادل ابجد
بیماری در معادل ابجد
بیماری
- 263
حل جدول
بیماری در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیماری در مترادف و متضاد زبان فارسی
-
درد، دردمندی، رنجوری، عارضه، علت، علیلی، کسالت، مرض، مریضی، ناخوشی،
(متضاد) سلامت، صحت. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
بیماری در لغت نامه دهخدا
- بیماری. (حامص، اِ) رنجوری، و با لفظ پیچیدن ودادن مستعمل است. (آنندراج). مرض و ناخوشی و رنجوری و ناتندرستی. (ناظم الاطباء). ناتندرستی. ناخوشی. آزار. انحراف مزاج بر اثر تغییر وضع ساختمان یا عمل انساج. (دائره المعارف فارسی). نالانی. رنجوری. رنج. درد. علت. ناخوشی. دردمندی. سقم. سقام. ناتندرستی. مقابل تندرستی و صحه. ظبظاب. سأم. (منتهی الارب). آفت. (مهذب الاسماء). شکو. شکیه. شکوی. شکاه. شکاء. (منتهی الارب). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
بیماری در فرهنگ عمید
-
رنجوری، ناخوشی، مرض،
* بیماری ارثی: (پزشکی) هریک از بیماریهایی که بهوسیلۀ پدرومادر یا اجداد به فرد منتقل میشود،
* بیماریهای زُهرَوی: (پزشکی) بیماریهای مقاربتی، از قبیل سوزاک و سیفلیس،
* بیماری عفونی: (پزشکی) مرضی که بهواسطۀ میکروب مخصوص عارض میشود و با تماس مستقیم یا غیر مستقیم قابل انتقال به دیگری است،
* بیماری مقاربتی: (پزشکی) هریک از بیماریهایی که بهوسیلۀ آمیزش جنسی با شخص بیمار به فرد منتقل میشود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
بیماری در فارسی به انگلیسی
- Affection, Complaint, Disease, Disorder, Ill, Illness, Malady, Patho-, Sickness. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی
بیماری در فارسی به ترکی
- hastalık
فارسی به عربی
بیماری در فارسی به عربی
- داء، مرض
تعبیر خواب
بیماری در تعبیر خواب
- اگر کسی در خواب بیند که بیمار است، دلیل که دین او به فساد است و گفتار او را مردم به نفاق است و بعضی گویند که در آن سال بمیرد. اگر بینداز بیماری تندرست شده است و در خانه خویش نبود و با کس سخن نمی گفت، دلیل که بیماری بر وی دراز شود و برخطر بوده باشد که بمیرد، امااگر بیند که با مردمان مجالست می کرد و سخن می گفت، دلیل که زود از بیماری شفا یاد. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند بیمار و برهنه است، دلیل که زود بمیرد. توضیح بیشتر ...
- بیماری های گوناگون در خواب، دلیل است بر خوار شدن فریضت ها و سنتها. - جابر مغربی. توضیح بیشتر ...
- اگر کسی بیند که بیمار است و از علت خویش می نالید، دلیل که از غم ایمن شود. اگر از بیمار قانع و راضی و شاکر بود، تاویلش به نیکی و صحت است. اگر بیند بیمار و برهنه است، دلیل که اجلش نزدیک آمده باشد. - امام جعفر صادق علیه السلام. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
بیماری در فرهنگ فارسی هوشیار
- ناتندرستی ناخوشی مرض.
فارسی به ایتالیایی
بیماری در فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
بیماری در فارسی به آلمانی
- Erkrankung (f), Krankheit (f)
واژه پیشنهادی
بیماری در واژه پیشنهادی
- کسالت
- مرض-دا-ناخوشی-سقم-
- ناسالم-سردرد-تب لرزه
- کسالت
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید