معادل ابجد
بیل در معادل ابجد
بیل
- 42
حل جدول
بیل در حل جدول
فرهنگ معین
بیل در فرهنگ معین
- (اِ. ) ابزاری دارای دسته بلند و صفحه ای پهن و قاشق مانند که برای جا به جا کردن خاک و گل به کار می رود. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
بیل در لغت نامه دهخدا
- بیل. (اِخ) (دریاچه ٔ. ) دریاچه ٔ بین. دریاچه ای در غرب سویس در ایالت برن در دامنه ٔ کوههای ژورا مشتمل بر سن پیر (سابقاً جزیره و اکنون شبه جزیره) است که در 1765 م. روسو در آن اقامت داشت. بقایای آبراههای دریاچه ٔ بیل درموزه ٔ شهر بیل موجود است. (دائره المعارف فارسی). توضیح بیشتر ...
- بیل. [ب ِ] (اِخ) ماری - هانری. نام مستعار استندال نویسنده ٔ فرانسوی (1783- 1842 م. ) در ارتش ناپلئون خدمت میکرد، و در لشکرکشی به ایتالیا و روسیه شرکت داشت. پس از سقوط ناپلئون، به میلان رفت (1814 م. ) و تا 1825 م. در آنجا زیست و به کارهای ادبی پرداخت. کتابهای زندگی هایدن، موزار و متاستازیو (1814 م. ) و رم، ناپل و فلورانس (1817 م. ) را در آنجا نوشت. در زمان لوئی فیلیپ کنسول تریست شد اما چون مترنیخ با آثار و افکار آزادیخواهانه ٔ او میانه ٔ خوشی نداشت، با همان سمت به چپوتیاوکیا انتقال یافت. توضیح بیشتر ...
- بیل. (اِ) آلتی باشد آهنی که باغبانان و امثال ایشان زمین بدان کنند. (برهان). آلتی سرپهن که تره کاران بدان کلوخ یکسوی کنند و زمین را بکاوند. (شرفنامه ٔ منیری). آلتی است آهنی که سر آن پهن باشد بدان زمین را کاوند. (غیاث) (آنندراج). آلتی آهنین و پهن و دارای دسته ای چوبین که بدان زمین کاوند. (ناظم الاطباء). آلتی آهنین با دسته ٔ بلند چوبین که بدان گل سازند و خاک بردارند یا زمین باغ وجز آن بگردانند. (یادداشت مؤلف) (منتهی الارب). توضیح بیشتر ...
- بیل. (اِخ) (کوه. ) میانه ٔ بلوک کازرون و بلوک کوه مره شکفت قرار دارد. (از فارسنامه ٔ ناصری). توضیح بیشتر ...
- بیل. (اِخ) ناحیه ای است در ری و از آن است عبداﷲبن حسن. (منتهی الارب) (از معجم البلدان). توضیح بیشتر ...
- بیل. (اِخ) دهی است به سرخس و از آن ده اند: عصام بن وضاح و محمدبن احمدبن عمرویه و محمدبن حمدون بن خالد. (منتهی الارب) (از معجم البلدان). توضیح بیشتر ...
-
بیل. (اِخ) دهی است به سند. (منتهی الارب).
فرهنگ عمید
بیل در فرهنگ عمید
- ابزار آهنی پهن با دستۀ چوبی بلند برای کندن زمین یا برداشتن گل و خاک،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
بیل در فارسی به انگلیسی
- Shovel, Spade
فارسی به ترکی
بیل در فارسی به ترکی
- bel; kürek
فارسی به عربی
بیل در فارسی به عربی
- مجرف، مجرفه
تعبیر خواب
بیل در تعبیر خواب
- بیل در خواب خادمی است که کارها کند. - محمد بن سیرین
- بیل در خواب خادمی است که کارها به نفاق کند وبعضی گویند بیل در خواب کاری است که با رنج و عذاب حاصل شود. اگر کسی بیند بیل دارد و با آن کاری کند، دلیل که کار وی تمام شود. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی. توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی
بیل در گویش مازندرانی
فارسی به ایتالیایی
بیل در فارسی به ایتالیایی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید