معنی بیسموت
واژه پیشنهادی
لغت نامه دهخدا
بیسموت. (فرانسوی، اِ) عنصر فلزی متبلور شکننده ٔ نقره فام با پرتو گلگون (علامت شیمیایی Bi). از لحاظ هدایت برق و حرارت ضعیف است و براثر انجماد منبسط میشود و برای پایین آوردن نقطه ٔ ذوب آلیاژها (آلیاژهای قالبگیری) و در چاپ پارچه های پنبه ای و ساختن لوازم آرایش بکار میرود. ترکیبات غیرمحلول آن در طب استعمال میشود. (از دائره المعارف فارسی).
فرهنگ عمید
عنصر فلزی سفیدرنگ مایل به خاکستری، متبلور و شکننده که در ۲۶۸ درجه حرارت ذوب میشود و در داروسازی و صنعت به کار میرود،
حل جدول
عنصر شماره 83
داروی زخم معده
فلز مورد استفاده در داروسازی
بیسموت
عنصر شماره 83
بیسموت
فلزی سنگین و صنعتی
بیسموت
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی سر ختاو از توپال ها فلزی است سفید که بسرخی میگراید بسیار شکننده است و در 268 درجه ذوب گردد.
داروها
پیشگیری از اسهال مسافرتی , سوء هاضمه , زخم معده و روده و گاستریت (التهاب معده)
معادل ابجد
518