معادل ابجد
بیدار در معادل ابجد
بیدار
- 217
حل جدول
بیدار در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیدار در مترادف و متضاد زبان فارسی
-
ناخفته، ساهر، آگاه، متنبه، متوجه، هشیار، هوشیار، متیقظ، عارف، واقف،
(متضاد) خفته، غافل. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
بیدار در فرهنگ معین
- کسی که در خواب نباشد؛ مق خوابیده، آگاه، هوشیار. [خوانش: (ص. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
بیدار در لغت نامه دهخدا
- بیدار. (ص، اِ) که در خواب نیست. مقابل خفته. صاحب آنندراج گوید: مقابل خفته مرکب از «بید» بمعنی شعور و آگاهی و «دار»که کلمه ٔ نسبت است و غنچه، آیینه، بخت، دولت، همت، دل، خاطر، جان، عقل، شرم، شبنم، عرق، فتنه و مغز در صفات او مستعمل است. (از آنندراج). کسی که در خواب نباشد. (ناظم الاطباء). کسی که در خواب نباشد. مقابل خوابیده. صاحب غیاث گوید: مرکب از «بید» و لفظ «دار» یک دال را حذف کرده اند. یا آنکه مرکب است از «بید» ولفظ «آر» که کلمه ٔ نسبت است و بید بمعنی شعور است وبیداری بلفظ کشیدن مستعمل است. توضیح بیشتر ...
-
بیدار. (اِ) نام آهنگی از موسیقی. رجوع به آهنگ شود.
- بیدار. (اِ) درختچه ای است کم برگ یا بی برگ که آنرادیدار نیز نامند و کائوچوک دارد و در چاه بهار در اطراف منازل برای پرچین فراوان غرس میشود. گونه ای از فرفیون دارای شیرابه ٔ کااوچوکی در چاه بهار و گه (نیک شهر) و برای پرچین کاشته میشود و بسرعت تکثیر می پذیرد. (یادداشت مؤلف). درختچه ای است که به بلندی پنج متر میرسد و از آفریقا و هندوستان به ایران آورده شده است. در چاه بهار و گه فراوان است و بوسیله ٔ قلمه تکثیر میشود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
بیدار در فرهنگ عمید
-
کسی که در خواب نباشد،
[مجاز] آگاه، هوشیار،
* بیدار شدن: (مصدر لازم)
از خواب برخاستن،
[مجاز] هوشیار شدن،
* بیدار کردن: (مصدر متعدی)
کسی را از خواب برانگیختن،
[مجاز] هوشیار ساختن، آگاه کردن،
* بیدار ماندن: (مصدر لازم) نخوابیدن، به خواب نرفتن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
بیدار در فارسی به انگلیسی
- Awake, Conscious, Sleepless, Up, Vigilant, Wakeful
فارسی به ترکی
بیدار در فارسی به ترکی
- uyanık; uyumayan
فارسی به عربی
بیدار در فارسی به عربی
- متیقظ، مستیقظ
نام های ایرانی
بیدار در نام های ایرانی
- پسرانه، آگاه، هوشیار
- پسرانه، آگاه، مطلع، هوشیار (نگارش کردی: بدار)
گویش مازندرانی
بیدار در گویش مازندرانی
- نام سگ
- بیدار – آگاه – متوجه – بهوش آمده
فرهنگ فارسی هوشیار
بیدار در فرهنگ فارسی هوشیار
- مقابل خفته، کسی که در خواب نباشد، هوشیار
فرهنگ پهلوی
بیدار در فرهنگ پهلوی
فارسی به ایتالیایی
بیدار در فارسی به ایتالیایی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید