معنی بوربور

لغت نامه دهخدا

بوربور

بوربور. (اِخ) تیره ای از ایل بهارلو از ایلات خمسه ٔ فارس و از ایلات اطراف تهران، ساوه، زرند و قزوین است. ییلاقشان کوههای شمالی البرز. قشلاقشان ورامین میباشد و چادرنشین هستند. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 111، 86).


بربر

بربر. [ب ُ ب ُ] (اِ) در تداول عامه، بوربور: یک ایل بربر، عده ٔ کثیر. مثل ایل بربر؛ جماعتی بسیار بی ادب و بسیارخوار. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به بور بور شود.


بهارلو

بهارلو. [ب َ] (اِخ) ظاهراً با بلوک «بهار» که نزدیک همدان است مربوط میشود و به یکی از ایلات ترک عهد صفویه مربوط است. محتمل است که ایل مزبور در اتحادیه ٔ قراقویونلو عضویت داشته و در قلمرو آنان بوده است. (فرهنگ فارسی معین). از ایلات خمسه ٔ فارس. این ایل به تیره های ذیل تقسیم میشود: ابراهیم خانی، احمدلو، اسماعیل خانی، بوربور، بکله، چام، بزرگی، جرگه، جوقه، حاجی ترلو. حاجی عطارلو. حیدرلو. رسول خانی. سقز. صفی خانی. عیسی بیگ لو. کریم لو. کلاه پوستی. مشهدلو. ناصربیگ لو. ورثه. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).


قلعه گلینه

قلعه گلینه. [ق َ ع َ گ ِ ن َ] (اِخ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 11هزارگزی خاور کوزران کنار راه فرعی کوزران به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیری است. سکنه ٔ آن 380 تن است. آب آن از سراب چقارضا، سراب بوربور و سراب سرمست و محصول آن غلات و حبوبات، چغندرقند، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در زمستان گله داران به حدود نفت شاه میروند. در 3 محل به فاصله ٔ 2هزارگزی واقعو به قلعه گلینه سرخه، چقا گلینه احمد، و قلعه گلینه منفرد مشهورند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


گنداب

گنداب. [گ َ] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش ایوانکی شهرستان دماوند که در 18هزارگزی شمال باختر ایوانکی و 6هزارگزی راه شوسه تهران به خراسان واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 285 تن است.آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، انجیر ولبنیات و شغل اهالی زراعت، باغبانی و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه و جاجیم و گلیم بافی است. ساکنین از طایفه ٔ بوربور و هداوندی هستند که اکثر در تابستان به حدود لار میروند. راه آن مالرو است و از قهوه خانه ٔ کربلائی احمد، سر راه شوسه ماشین میتوان برد. بنای دو امامزاده آن نسبتاً قدیمی است. تپه و آثار ابنیه قدیم نیز دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).


قیروکارزین

قیروکارزین. [رُ کا] (اِخ) نام یکی از دو بخش شهرستان فیروزآباد. آب مشروب و آب زراعتی بخشی از رودخانه ٔ قره آغاج، چشمه سارها و قنوات تأمین میشود. محصولات آن عبارتند از برنج، خرما، لیمو، و جزئی پنبه و شغل اهالی آنجا زراعت و باغداری است. این آبادی از دو دهستان قیروکارزین و افزر تشکیل شده و مجموع قرای آن 42 و نفوس بخش بالغ بر 12000 تن میشود. مرکز آن قصبه ٔ قیر است.در حومه ٔ این دهستان 27 آبادی است و نفوس آن در حدود 10000 تن و قرای مهم آن عبارتند از کارزین، ده به، مبارک آباد، گاوکی و نفرقون. از ایل قشقائی طوایف: کردشولی، عمله، موصلو، چهاربنیچه و بوربور در دهستان حومه قشلاق میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


لار

لار. (اِخ) (دره ٔ...) قسمتی از ناحیه ٔ لواسان و رودبار و لورا و شهرستانک. در ایالت تهران (در شمال شرقی آن). ارتفاع آن بسیار و هوای آن سرد و از ییلاقات تهران به شمار است. لار که در قسمت شمال شرقی واقع شده بواسطه ٔ ارتفاع بسیار و برف و سرمای شدید دارای آبادی نیست ولی مراتع آن که در کنار شعب رودخانه ٔ لار و چشمه های آن هستند وسیع و در تابستان سبز و خرم و چراگاه طبیعی چادرنشین های اطراف تهران است. در این دره ٔ وسیع که عرض آن در برخی نقاط شش تا هفت هزار گز و طول آن قریب شصت هزار گز است رود لار که دارای چشمه های متعدد مانند سفیدآب و ملک چشمه و چهل چشمه است در آن جاری میباشد و عرض آن در دره ٔ لار زیاده تر از رود هراز است و هیچ درخت در این دره یافت نمیشود و در کوههای آن حیوانات وحشی و شکار فراوان است. ارتفاع سطح این دره از دریا 2900 گز تا 2180 گز میباشد. برخی جاده های کاروانی برای حمل زغال و برنج و چوب از این دره میگذرد و در سر این راهها برخی کاروانسراهای سنگی قدیمی وجود دارد مانند بستک و گل گچ. در اغلب دره های آن رگه های زغال سنگ سطحی بخوبی نمایان است و در بالای خطالرأسهای کوهها برخی آثار خرابه های قدیمی دیده میشود. (جغرافیای سیاسی تألیف آقای کیهان ص 353). مرتع مهم ووسیعی است که در دامنه و جنوب باختر کوه دماوند واقع است. سرچشمه ٔ رودخانه هراز مازندران از دره های متعدد این مرتع است. مسافت مرتع لار تا افجه 18 هزار گز است. مرتع لار از بهترین مراتع ییلاقی محسوب میشود بهمین مناسبت در حدود 500 خانوار از ایلات هداوند، عرب کامرد، شمی، بوربور، از اوایل خرداد ماه تا آخر شهریور اغنام و احشام خود را به نقاط مختلفه لار می آورند تابستان ایلات مذکور جزئی یونجه و سیب زمینی کشت می کنند - ایلخی ارتش نیز در تابستان به لار برده میشود - هر نقطه ٔ منطقه لار دارای اسم مخصوص و محل سکنای طایفه ای از ایلات مذکور است همینطور محل ایلخی ارتش نیز معلوم است. در سایر مدت سال بواسطه ٔ برودت زیاد سکنه ندارد آثار چند قلعه ٔ خرابه ٔ قدیمی در حدود کمردشت دشتک و قلعه هفت دختران روی کوه دیده میشود. از نظر تقسیمات وزارت کشور لار تابع بخش افجه، شهرستان تهران است. راه منطقه ٔ لار عموماً مال رو است و در زمستان بواسطه ٔ برف فراوان مسدود می گردد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1). در لار دماوند غازان خان که سابقاً به امیر نوروز در قبول اسلام وعده داده بود در چهارم شعبان سال 694 هَ. ق. غسل کرد و جامه ٔ نو پوشید و بر دست شیخ صدرالدین ابراهیم پسر عارف معروف شیخ سعدالدین محمدبن حمویه ٔ جوینی اسلام آورد و به پیروی او قریب صد هزار نفر از مغول اسلام آورده اند و غازان از این تاریخ به نام محمود خوانده شده است. (تاریخ مغول ص 256).

حل جدول

بوربور

تیره ای از ایل بهارلو

تیرهای از ایل بهارلو


تیره ای از ایل بهارلو

بوربور


تیره‌ای از ایل بهارلو

بوربور

معادل ابجد

بوربور

416

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری