معنی بوبین

بوبین
معادل ابجد

بوبین در معادل ابجد

بوبین
  • 70
حل جدول

بوبین در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بوبین در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • قرقره، کوئل، سیم‌پیچی، پیچک، ماسوره
فرهنگ معین

بوبین در فرهنگ معین

  • [فر. ] (اِ. ) قرقره ای که به دور آن سیم روپوش دار پیچیده شده است و برای تغییر مقدار جریان برق در موتورها و دستگاه های برقی به کار می رود. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

بوبین در لغت نامه دهخدا

  • بوبین. (اِ) پیچک. (فرهنگستان). قرقره ای که بدور آن سیم فلزی روپوش داری بپیچند و جریان الکتریسیته از آن عبور کند و یا بوسیله ٔ آن بتوان تغییری در جریان برق ایجاد کرد. پیچک. (فرهنگ فارسی معین). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

بوبین در فرهنگ عمید

  • قرقره، ماسوره،
    (برق) وسیله‌ای در بعضی دستگاه‌های برقی شبیه قرقره که روی آن سیم‌پیچی شده و فشار جریان برق را بالا می‌برد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

بوبین در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

بوبین در فرهنگ فارسی هوشیار

  • فرانسوی پیچک (اسم) استوانه کوچک و قرقره و ماسوره فلزی یا چوبین یا پلاستیکی که بدور آن نخ و کاغذ و ابریشم و پشم و غیره بپیچند قرقره ای که بدور آن سیم فلزی روپوش داری بچیچند و جریان الکتریسیته از آن عبور کند و یا بوسیله آن بتوان تغییری در جریان برق ایجاد کرد پیچک. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید