معنی بهره برداری

فرهنگ عمید

بهره برداری

بهره برداشتن، سود بردن،
برداشتن حاصل زراعت،
به‌دست آوردن و به فروش رساندن محصول کارخانه یا آنچه از معادن استخراج می‌شود،

فارسی به انگلیسی

لغت نامه دهخدا

بهره برداری

بهره برداری. [ب َ رَ / رِ ب َ] (حامص مرکب) استفاده از سود چیزی. || عمل برداشتن حاصل زراعت. (فرهنگ فارسی معین). برداشت حاصل. برداشت محصول. برخوردن از سود و نفع. عمل برداشتن حاصل ازکشتی یا کارخانه ای و غیره. برداشت دخل گرو کردن و حاصل مزرعه یا باغی تمتع بردن از عایدات هر عمل. (یادداشت بخط مؤلف). || سهم گرفتن. || بفروش رساندن محصول کارخانه یا معدن. (فرهنگ فارسی معین). || به انباز بردن یا متصرف شدن محصول اعم از کشت و کارخانه. (یادداشت بخط مؤلف).


برداری

برداری. [ب َ] (حامص مرکب) برداشتن. برداریدن. و چون به کلمات دیگر پیوندد معنی حاصل مصدری از مجموع برآید چنانکه در ترکیبات ذیل:
- باربرداری. بهره برداری. پسه برداری.خاک برداری. شن برداری. عکس برداری. کلاه برداری. گودبرداری. نقشه برداری. و رجوع به هریک از این ترکیبات در جای خود شود.


بهره بهره

بهره بهره. [ب َ رَ / رِ ب َ رَ / رِ] (ق مرکب) بخش بخش. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین).


بهره

بهره. [ب ُ رَ] (اِخ) شعبه ای است از اسماعیلیه ٔ هند. (فرهنگ فارسی معین).

بهره. [ب ِ رَ] (اِخ) نام قصبه ای است که از لاهورتا آنجا شصت کروه است. (برهان) (از ناظم الاطباء).

فارسی به عربی

بهره برداری

استغلال


بهره برداری نامطلوب

إساءه الإستغلال


بهره برداری کردن از

حنفیه، ماثره

فرهنگ فارسی هوشیار

بهره برداری

استفاده از سود چیزی، برداشت محصول، حاصل مزرعه و باغ

فرهنگ معین

بهره برداری

استفاده از سود چیزی، عمل برداشتن حاصل زراعت، سهم گرفتن، به فروش رساندن محصول کارخانه یا معدن. [خوانش: (~. بَ) (حامص.)]

فارسی به آلمانی

بهره برداری کردن از

Abzapfen, Hahn (m), Wasserhahn (m), Zapfen, Zapfhahn (m)

معادل ابجد

بهره برداری

629

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری