معادل ابجد
بهره در معادل ابجد
بهره
- 212
حل جدول
بهره در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بهره در مترادف و متضاد زبان فارسی
- برخه، بهر، حصه، سهم، قسمت، نصیب، بخش، سود، صرفه، فایده، نتیجه، ربح، سود، مزد، منفعت، نفع، حظ، حاصل، محصول، حاصلقسمت، حقمالک. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
بهره در فرهنگ معین
- نصیب، قسمت، سود، نفع، حاصل، محصول، حاصل قست. [خوانش: (بَ رِ) [په. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
بهره در لغت نامه دهخدا
- بهره. [ب ُ رَ] (اِخ) شعبه ای است از اسماعیلیه ٔ هند. (فرهنگ فارسی معین). توضیح بیشتر ...
- بهره. [ب ِ رَ] (اِخ) نام قصبه ای است که از لاهورتا آنجا شصت کروه است. (برهان) (از ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
- بهره. [ب َ رَ / رِ] (اِ) حصه و نصیب و حظ وقسمت. (برهان). پهلوی «بهرک » قسمت. (حاشیه ٔ برهان چ معین). نصیب. حصه. و با لفظ داشتن و برداشتن و بردن مستعمل است. (آنندراج) (غیاث). نصیب و بخش و بهر و برج نیز با این ترادف دارد و بتازیش حصه خوانند. (شرفنامه). حظ. (نفیسی). زون. (صحاح الفرس). حظ. ذنوب. کفل. نصیب. (ترجمان القرآن). نصیب. حظ. (دهار). حصه و نصیب و قسمت و بخش و حظ و تمتع. (ناظم الاطباء). خلاق. قسم. قسمت. بخش. سهم. توضیح بیشتر ...
- بهره. [ب َ رَ] (اِخ) آخر شهر کرمان است و بر کرانه ٔ بیابان نهاده و از آنجا بسیستان روند. (حدود العالم). شهری به مکران. (معجم البلدان). توضیح بیشتر ...
- بهره. [ب ُ رَ] (اِخ) نام طایفه ای است که مولد و مسکن و مقام ایشان در گجرات است. (برهان). نام گروهی از مردم گجرات. (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
- بهره. [ب َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان چولایی خانه است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 213 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). توضیح بیشتر ...
- بهره. [ب َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان بادی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 150 تن سکنه دارد و آبادی مقطوع که متصل به این قریه است جزء این ده منظور شده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
بهره در فرهنگ عمید
-
(بانکداری) سود بانکی،
سود، فایده،
[قدیمی] قسمت، نصیب، بخش،
فارسی به انگلیسی
بهره در فارسی به انگلیسی
- Allowance, Profit, Return, Takings, Interest
فارسی به عربی
بهره در فارسی به عربی
- اهتمام، حصه، قطعه
گویش مازندرانی
بهره در گویش مازندرانی
- آبراه های که آب را در شالی زار از کرتی به کت دیگر هدایت کند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
بهره در فرهنگ فارسی هوشیار
- حظ و قسمت، نصیب
فرهنگ فارسی آزاد
بهره در فرهنگ فارسی آزاد
- بٌهرَه، وسط، میانه، وسط دره و وادی، زمین وسیع بین کوهها،
فارسی به ایتالیایی
بهره در فارسی به ایتالیایی
- rendimento
- rendita
- profitto
فارسی به آلمانی
بهره در فارسی به آلمانی
- Interesse (f), Interessieren, Zins (m), Zinsen
واژه پیشنهادی
بهره در واژه پیشنهادی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید