معادل ابجد
بنی در معادل ابجد
بنی
- 62
حل جدول
بنی در حل جدول
- فرزندان
لغت نامه دهخدا
بنی در لغت نامه دهخدا
-
بنی. [ب َ] (ع اِ) در اصل بنین. ج ِ ابن (در حال اضافه). پسران. اولاد:بنی اعمام. بنی امیه. بنی عباس. (فرهنگ فارسی معین).
- بنی آدم، اولاد و انسان و مردم. (آنندراج). اولاد آدم که مردمان باشد. (ناظم الاطباء). اولاد آدم. آدمیان. مردمان. (از فرهنگ فارسی معین):
پیرایه ٔ آدم تویی فخر بنی آدم تویی
داناتر از رستم تویی در کار جنگ و تعبیه.
منوچهری.
چه قدر دارد نزد قضا بنی آدم
چه قیمت آرد نزد قدر تن جانور.
ناصرخسرو.
و گفت [مزدک] این بنی آدم همه از یک پدر و از یک مادرند و مال جهان میان ایشان میراث است. توضیح بیشتر ...
-
بنی. [ب ِ] (ع اِ) ممال بنا. بناء ساختمان. (فرهنگ فارسی معین): و تدبیرهای دیگر که یک بیک نماند آن مرد بنا تواند ساخت پس او لطیف تر باشد و عزیز از بنی. اما آن لطف در نظر نمی آید. (فیه مافیه چ دانشگاه ص 313).
- بنی کردن، بنا کردن:
به ذات ایزد توحید او و حرمت دین
به حق کعبه و آن کس که کعبه کرد بنی.
ادیب صابر.
سخن را از در دیگر بنی کرد
نوازش می نمود و صبر میکرد.
نظامی. توضیح بیشتر ...
-
بنی. [ب ُ ن َی ْ ی] (ع اِ مصغر) بکسر مصغر ابن. پسرک. پسرو. (از فرهنگ فارسی معین):
آن جایگاه کانجمن سرکشان بود
تو بوفلانی آن دگران ابنه و بنی.
منوچهری. توضیح بیشتر ...
-
بنی. [ب ُ] (اِ) چیزی که از گل یا گچ سازندو دو چوب بشکل رقم هفت در آن قائم کنند بجهت نقادی ابریشم. (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی):
زال فلک کلاوه ٔ ژولیده افکند
نقاد شعر را بفسون بر بنی پای.
میرسنجر (از آنندراج). توضیح بیشتر ...
- بنی. [ب ُ] (ع اِ) نوعی از ماهی. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب). || (ص نسبی) منسوب به بن. (منتهی الارب) (الانساب سمعانی). توضیح بیشتر ...
- بنی. [ب َ] (اِخ) دهی از دهستان فروغن بخش ششتمد که در شهرستان سبزوار واقع است و دارای 165تن سکنه میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
بنی در فرهنگ عمید
-
پسران،
فرزندان،
ترکی به فارسی
بنی در ترکی به فارسی
گویش مازندرانی
بنی در گویش مازندرانی
- زیردیگی ته دیگ
- رنگ سیاه حاصل از دود
- آبسه ی دندان
- زلفین در، قلابی که زنجیر، در آن انداخته شود
فرهنگ فارسی هوشیار
بنی در فرهنگ فارسی هوشیار
- فرزندان، پسران
فرهنگ فارسی آزاد
بنی در فرهنگ فارسی آزاد
- بٌنَیّ، پسر کوچک، پسرک (مٌصَغَّرِاِبن است و مؤنث آن بٌنَیَّه میباشد)،. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید