معنی بنوسیاه
لغت نامه دهخدا
بنوسیاه. [ب ُ] (اِ مرکب) غله ای است که آنرا ماش گویند و آن مضعف دندان و مضر باه باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا).
بنوماش
بنوماش. [ب َ] (اِ مرکب) بمعنی بنوسیاه است که ماش باشد و سنگ را نیز گویند که آن نوعی از ماش است. (برهان). غله ٔ سبزرنگ که آنرا مونگ گویند. (غیاث) (آنندراج). ماش سبز که آنرا مونگ گویند. (رشیدی). نام غله ای که به هندش منگ نامند. (شرفنامه ٔ منیری). ماش یا نوعی از ماش و ماش سیاه. (ناظم الاطباء):
گذشت آنکه بنوماش ساده آوردی
صباح خادم و شبگاه شربت پیشین.
احمد اطعمه (از سروری ص 155).
معادل ابجد
134