معنی بندشلوار

حل جدول

فارسی به انگلیسی

گویش مازندرانی

بدن

بندشلوار


بئنم

بندشلوار


بندتمان

بندشلوار


تمبان بندن

بندشلوار

لغت نامه دهخدا

ازاربند

ازاربند. [اِ ب َ] (اِ مرکب) همیان. (منتهی الارب). || بندشلوار. آنچه که شلوار و تنبان به آن بندند. (آنندراج). تُکّه. بندِ ازار. شلواربند. بند تنبان: دست اندر زیر کرد [حسنک] و ازاربند استوار کرد و پایچهای ازار ببست. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 183).

معادل ابجد

بندشلوار

593

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری