معنی بنان

بنان
معادل ابجد

بنان در معادل ابجد

بنان
  • 103
حل جدول

بنان در حل جدول

فرهنگ معین

بنان در فرهنگ معین

  • سرانگشت، انگشت. [خوانش: (بَ) [ع.] (اِ.)]
لغت نامه دهخدا

بنان در لغت نامه دهخدا

  • بنان. [ب َ] (ع اِ) سر انگشت. انگشت. بنانه یکی آن. ج، بنانات. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). سرهای انگشت و این جمع بنانهاست. (از بحر الجواهر) (از کشف) (از غیاث اللغات) (آنندراج). بمعنی مفرد نیز آمده. (آنندراج). سر انگشت. (ترجمان القرآن). اصبع. جمع بنانه و آن سر انگشت است یا اطراف آن. (یادداشت مرحوم دهخدا):
    این علم را قرارگه و گشتن
    اندر بنان حجت مأذون است.
    ناصرخسرو.
    بحر لؤلو بی خطر با طبع او از بهر آنک
    چون بنان او بقیمت لؤلؤ شهوار نیست. توضیح بیشتر ...
  • بنان. [ب ِ] (ع اِ) ج ِ بِنَّه. رجوع به بنه شود.

فرهنگ عمید

بنان در فرهنگ عمید

  • انگشتان، سرانگشتان، اطراف انگشتان،
نام های ایرانی

بنان در نام های ایرانی

  • دخترانه، عنفوان (نگارش کردی: بهنان)
فرهنگ فارسی هوشیار

بنان در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

بنان در فرهنگ فارسی آزاد

  • بَنان، انگشتان، سرانگشتان،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید