معنی بلدرچین
لغت نامه دهخدا
بلدرچین. [ب َ دَ / ب ِ دِ] (ترکی، اِ) پرنده ایست وحشی و حلال گوشت. اغبس. بدبده. بودنه. سلوی. سمانات. سمانه. سمانی. قتیل الرعد. کرک. ورتاج. ورتیج. ولج. ولچ. و رجوع به کَرک در ردیف خود شود.
فرهنگ معین
(بَ یا بِ دَ) (اِ.) نک کرک.
فرهنگ عمید
پرندهای با بالهای کوتاه، منقار کوچک، و صدای بلند، کَرَک،
حل جدول
فارسی به عربی
سمن
تعبیر خواب
تعبیر خواب بلدرچین 1ـ دیدن بلدرچین در خواب، علامت سعادت خوشبختی است. 2ـ دیدن بلدرچین مرده در خواب، علامت روبرو شدن با بدبختی بزرگی است. 3ـ اگر خواب ببینید بلدرچین شکار میکنید، علامت آن است که به بهترین دوستان خود حسادت می ورزید. 4ـ خوردن گوشت بلدرچین در خواب، نشانه آن است که بیش از حد ولخرجی خواهید کرد -
فرهنگ فارسی هوشیار
پرنده ایست وحشی و حلال گوشت که در بوته های گندم لانه دارد
فارسی به آلمانی
Wachtel (f)
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
299