معادل ابجد
بلال در معادل ابجد
بلال
- 63
حل جدول
بلال در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بلال در مترادف و متضاد زبان فارسی
- ذرت، برشته، بریان
فرهنگ معین
بلال در فرهنگ معین
- آذربویه، ذرت. [خوانش: (بَ) (اِ.)]
لغت نامه دهخدا
بلال در لغت نامه دهخدا
- بلال. [ب َ] (اِ) آذربویه، و آن بیخ خاری است که اشنان و چوبک اشنان هم گویند. (برهان). تبدیل بلار است که آن را اشنان و چوبک گویند. (آنندراج). و رجوع به آذربویه و بلار شود. || ذرت. (فرهنگ فارسی معین). ذرتی که روی آتش آنرا برشته می کنند و پس از انداختن در آب نمک می خورند. (فرهنگ لغات عامیانه). در تداول عامه ٔ مردم مشهد نیز بلال و شیربلال را بر ذرت تازه اطلاق کنند. جاورس الهندی. جوار. جواری. حنطه ٔ رومیه. خالاون. توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب َ] (ع مص) متحمل سختی شدن و نگون بخت گردیدن. (از ذیل اقرب الموارد از لسان). بَلل. و رجوع به بلل شود. توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب َ] (ع اِ) آب. (منتهی الارب). ماء. (اقرب الموارد): فی سقائک بلال، در مشک تو آب است. (از منتهی الارب). بِلال یا بُلال. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). و رجوع به دو صورت مذکور شود. توضیح بیشتر ...
-
بلال. [ب ِ] (ع اِ) آب. (منتهی الارب). ماء. (اقرب الموارد). بَلال یا بُلال. رجوع به بَلال شود. || تری و نمناکی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد):
بفرش وجامه توانگر شدم همی پس از آنک
بحبس جامه ٔ من شال بود و فرش بلال
نگاه کن که چگونه زید کسی در حبس
که فرش و جامه ٔ او از بلال باشد و شال.
مسعودسعد.
|| هرچه که حلق را تر گرداند از آب وشیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). || شیر. (دهار) (منتهی الارب). و از آنست: انضحوا الرحم ببلالها؛ أی صلوها بصلتها و ندوها. توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب َ] (ع اِمص) صله ٔ رحم و خیر و نیکوئی. (منتهی الارب). اسم مصدر است از مصدر بَل ّ به معنی صله ٔ رحم کردن: هو یراعی بلال، او صله ٔ رحم را به جای می آورد. (از اقرب الموارد). و رجوع به بَل ّ در معنی مصدری شود. توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب َل ْ لا] (ع ص) طاووس بسیار آواز. (منتهی الارب). طاووس بسیار آواز. || (اِ) بذر و تخم. (ناظم الاطباء). توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب ِ] (اِخ) ابن ابی برده عامربن ابی موسی اشعری، امیر و قاضی بصره در اوایل قرن دوم هجری. وی بسال 109 هَ. ق. از جانب خالدالقسری بولایت بصره گماشته شد و در سال 125 هَ. ق. بوسیله ٔ یوسف بن عمر ثقفی معزول و زندانی گشت و اندکی بعد در زندان درگذشت. بلال در حدیث مورد اعتماد بود ولی روش اودر قضاوت پسندیده نبود. (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 498). از تهذیب التهذیب و فیات الاعیان و خزانه ٔ بغدادی). توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب ِ] (اِخ) ابن ازهر، مکنی به ابومعاذ. از همراهان بزرگ عمرو لیث صفاری، و مدتی از جانب عمرو بر نیشابور امیر بود. رجوع به تاریخ سیستان شود. توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب ِ] (اِخ) ابن حارث مزنی، مکنی به ابوعبدالرحمان. از صحابیان شجاع، و از اهالی بادیه ٔ مدینه بود. وی بسال پنجم هجری اسلام آورد، و در روز فتح از حاملان لواهای «مزینه » بود. بلال در محلی واقع در ورای مدینه بنام «اشعر» سکونت اختیار کرد. و در غزوه ٔ افریقیه با چهارصد تن مرد جنگی از قبیله ٔ مزینه بهمراهی عبداﷲبن سعدبن ابی سرح شرکت جست و در آنجا نیز لوای مزینه را حمل میکرد. و سرانجام بسال 60 هَ. ق. در اواخر خلافت معاویه بسن هشتادسالگی درگذشت. توضیح بیشتر ...
- بلال. [ب ِ] (اِخ) ابن رباح حبشی، مکنی به ابوعبداﷲ بود و مادر وی حمامه نام داشت. مؤذن وخزانه دار بیت المال رسول خداوند (ص) بود. وی ازمولدین و عربهای غیرخالص «سراه» به شمار می رفت و از سابقان و پیشی گیرندگان در اسلام، و در حدیث آمده است: «بلال سابق الحبشه ». رنگ پوست او بشدت گندم گون بود، قدی بلند و اندامی لاغر داشت. دو عارض وی خفیف بود و مویی مجعد داشت. بلال در غزوه های مختلف از قبیل بدر و احد و خندق از همراهان پیامبر اسلام (ص) بود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
بلال در فرهنگ عمید
- ثمر گیاه ذرت که آن را روی آتش بریان کنند و بخورند، ذرت،
فارسی به انگلیسی
بلال در فارسی به انگلیسی
فارسی به ترکی
بلال در فارسی به ترکی
نام های ایرانی
بلال در نام های ایرانی
- پسرانه، نام اولین مؤذن اسلام
خواص گیاهان دارویی
بلال در خواص گیاهان دارویی
- اعصاب را تقویت کرده. نیروی تازه ای به ماهیچه ها و زانوها می دهد. از این رو برای سالمندان مفید است. برای رشد ومحکم شدن ناخن ومو موثر است. در برخی کشورهای عربی به جای گندم با آن نان می پزند. در اکثر کشور های اروپایی بلال را آب پز مصرف می کنند. برطرف کننده یبوست است. دم کرده کاکل بلال برای مبتلایان به کهیر دارویی بی نظیر است. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
بلال در فرهنگ فارسی هوشیار
- پارسی است بابا گندم مک مکابج (گویش گیلکی) آذر بویه تری نمناکی، تر گردان تر کننده، نامی است در تازی (اسم) آذربویه اشنان، ذرت ذرت. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
بلال در فارسی به ایتالیایی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید